معارف الهى است . مراد از دين نيز معرفت شريعت آسمانى و اطاعت از اوامر و نواهى آن است . كسى كه پيرو دين است ، از كفر و عذاب و باطل و عقاب ، ايمن مى ماند . ۱
ممكن است كه انسان ، به واسطه يكى از صفات نيك (مانند سخاوت ، حيا ، غيرت ، عدالت و راستگويى) نجات يابد و سعادتمند گردد ، به شرط آن كه آن صفت ، ملكه راسخه او شود و هميشه برآن ، پايدار و ثابت باشد . چنان كه پيامبر صلى الله عليه و آله شخصى را فقط به خاطر راستگويى اش ، اهل بهشت دانست . در بعضى از روايات نيز حاتم طايى را به سبب سخاوت و انوشيروان را به جهت عدالت ، اهل نجات شمرده اند ؛ ولى دو صفت دين و عقل است كه در هر حال براى انسانْ لازم است ؛ زيرا مردمى كه دين ندارند ، امنيت ندارند و آنها كه عقل ندارند ، حيات انسانى ندارند . ۲
كم عقلى ، واسطه ميان كفر و ايمان است
نور عقل ، موجب قرب الهى است و كمى و كوتاهى عقل ، موجب دورى از درگاه خداوند . لذا شخص كم عقل ، به علّت برخوردارى از نور عقل ، كافر حقيقىِ محض نيست و به علّت قصور و كوتاهى عقل ، مؤمن حقيقى و كامل هم نيست . پس نتيجه مى گيريم كه انسان كم عقل ، منزلت و جايگاهى ميان كفر و ايمان دارد. عاقل كامل ، مؤمن كامل است و انسان بى عقل ، كافر ؛ ولى شخص كم عقل و كوتاه فكر ، نه مؤمن كامل است و نه كافر محض ؛ بلكه واسطه و حال ميان آن دو است . چنان كه امام صادق عليه السلام فرمود : «ميان ايمان و كفر ، فاصله اى جز كم عقلى نيست» . عرض شد : چگونه اى پسر پيغمبر؟ فرمود : «بنده خدا ، متوجّه مخلوقى مى شود (و حاجت خود را از فقيرى مانند خود مى خواهد) ، در صورتى كه اگر با خلوص نيّت ، رو به سوى
1.شرح اُصول الكافى ، ص ۳۲۲ .
2.اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۳۲ .