عقل و جهل در « الكافي » - صفحه 59

خدا كند ، آنچه مى خواهد ، در نزديك تر از آن وقت ، به او مى رسد» . ۱
حسن بن جهم مى گويد : به حضرت ابوالحسن عليه السلام عرض كردم : نزد ما دسته اى هستند كه دوستدار امام اند ؛ ولى آن تصميم راسخ را ندارند كه بتوانند در راه عقيده خويش ، از جان و مالشان بگذرند ، و تنها از محبّت امام ، دم مى زنند . فرمود :
آنها به واسطه كوتاهى عقل و قصور ادراكشان ، از جمله كسانى كه مورد سرزنش خدا قرار گرفته اند ، نيستند كه خدا مى فرمايد : عبرت گيريد اى صاحبان بصيرت ! و ايشان صاحب بصيرت نيستند . ۲

نتيجه گيرى

منظور از عقل در بيشتر احاديث وارده در كتاب عقل و جهل الكافى ، عبارت است از : قوّه ادراك و تشخيص خير و شر كه مناط تكليف و پاداش و كيفر است ؛ آن قوّه و ملكه نفسانى اى كه آدمى را به انجام دادن خيرات و اختيار منافع و اجتناب از شرور و مضرّات فرا مى خواند . امّا جهل ، درست در نقطه مقابل عقل قرار دارد كه منشأ ظلمت و غفلت و فقدان نورانيت نفس و روى آوردنش به شرور و مفاسد و گمراهى مى گردد .
عقل ، در برابر اوامر و نواهى خالقش كاملاً منقاد و مطيع است و كيفر و پاداش مردم در روز جزا ، به مقدار عقل ايشان است . هر كس عقلش بيشتر باشد ، تكليفش نيز بيشتر است و در روز قيامت ، آدميان به اندازه درجه عقل خود ، مؤاخذه مى شوند .
عقل ، از برترين نعمت هاى خداوندى و يك موهبت الهى است كه به واسطه علم و عمل ، استكمال مى يابد و مناط جميع فيوضات دنيوى و اخروى است و جهل ، در

1.الكافى ، ج ۱ ، ص ۲۸ ، ح ۳۳ ؛ اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۳۳ ؛ مرآة العقول ، ص ۹۴ ؛ شرح اُصول الكافى ، ص ۳۲۷ .

2.الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۱ ، ح ۵ ؛ اُصول الكافى ، ج ۱ ، ص ۱۲ .

صفحه از 64