تأمّلاتي بر ديدگاه‏هاي آية اللّه‏ خويي درباره « الكافي » - صفحه 324

الكافى آمده باشد و اين با مقدّمه مؤلّف سازگار است .
3 . صرف نظر از بحث فوق ، چنانچه شهادت كلينى در باب تمامى آن چه در كتاب آمده است را هم بپذيريم ، روايات ، فى نفسه ، حجّيّت ندارند ؛ زيرا در الكافى ، روايات مرسل ، مشتمل بر مجاهيل و روايات افراد كذّاب و وضّاع نظير ابوالبخترى ، آمده است . بنا بر اين ، به سبب قراين خارجى ، اعتماد به آنها حاصل شده است.
4 . وجود امارات و قراين حسّى خارجى معتبر بر تعداد زيادى روايت ضعيف ، بسيار بعيد است .
5 . در نتيجه ، شهادت كلينى از سنخ شهادت حسّى نيست ، بلكه اجتهاد و استنباط او از قراينى اجتهادى است كه به نظرش رسيده ؛ چه بسا اگر اين قراين بر ما عرضه مى شد ، آنها را نمى پذيرفتيم . لذا نمى توان اجتهادات كلينى را حجّت دانست .
6 . در روايات الكافى ، بويژه در روضه ، برخى روايات شاذّ ديده مى شود كه چنانچه ادعاى يقين به عدم صدور آنها را نكنيم ، اطمينان به عدم صدور آنها وجود دارد .
همانند روايات وارد در باب « أنّ أهل الذكر هم الأئمّة » كه حديث چهارم آن ، ايراد اوّليه در ظاهر كلام دارد و بايد علم آن را به معصومان عليهم السلام ارجاع داد .
نتيجه آن كه ، تمامى روايات الكافى را نمى توان از ديد اصولى ، حتى صحيح و معتبر دانست تا چه رسد به قطعى الصدور .

ه . بررسى مبانى عمومى لزوم بررسى سند

1 . نقل اصول و كتب اصحاب

يكى از مطالب مهم ، كيفيت نقل اصول و كتب اصحاب تا زمان مؤلّفان كتب اربعه است. خلاصه مطالب طرح شده چنانچه آورده شد ، نفى كلى و كامل تواتر يا قطع به صدور مؤلَّفات حديثى اصحاب امامان عليهم السلام از ايشان بود كه در ادامه بررسى مى گردد.
در باب وجود شرايط تقيه و مشكلات ناشى از آن ، هر چند در ثبوت اجمالى آن

صفحه از 344