تأمّلاتي بر ديدگاه‏هاي آية اللّه‏ خويي درباره « الكافي » - صفحه 334

اين ، تأليف الفقيه مى تواند به جهت درج اين روايات جديد باشد .
ثالثاً : الكافى ، كتابى گسترده است در ابواب مختلف دينى (و نه خصوص فقه) و در نقل احاديث ، سند به طور كامل نقل مى گردد و لذا اين كتاب براى تأمين هدف درخواست كننده كه چه بسا كتابى در حجم متوسط مى خواسته ، مفيد به نظر نيامده است . ۱
اصولاً بايد توجّه نمود كه كتاب هاى علماى متقدّم ، با توجّه به دسترسى يك سان آنان به اصول روايى و مدارك اصحاب ائمّه عليهم السلام رابطه هم عرض دارند و نه رابطه طولى كه نگارشِ يكى ، از ديگرى كفايت نمايد .

دو . آيا كلينى هر چه را كه به روايتش دست يافته ، در « الكافى » گرد آورده است ؟

اين مطلب ، استفاده اى از اين عبارت صدوق در مقدّمه كتاب من لا يحضره الفقيه است : « و لم أقصد فيه قصد المصنّفين فى إيراد جميع ما رووه ، بل قصدت إلى ايراد ما أفتى به و أحكم بصحّته ...» . ۲
مستشكل ، از عبارت صدوق ، چنين استفاده مى كند كه وى گفته است قصدش در تصنيف اين كتاب ، همانند ساير مصنّفان ( از جمله كلينى در الكافى ) نيست كه هر چه را به روايتش دست يافته اند در كتاب هاى خود وارد مى سازند ، بلكه تنها احاديث صحيح و حجّت را در كتابش گرد خواهد آورد. امّا نمى توان كلام صدوق را متوجّه به كلينى دانست ؛ زيرا كلينى قصد خود را تأليف آثار صحيحه و حجّت عنوان نموده است . ۳ لذا عبارت صدوق ناظر به كتاب الكافى نيست .
لازم است توجّه شود كه نمى توان عبارت صدوق را ناظر به نتيجه ارزيابى وى از

1.جلسات دروس رجال ، ج ۱۲ ، غ ۱۱ .

2.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۲ .

3.الكافى ، ج ۱ ، ص ۳ .

صفحه از 344