سه . فتوا به روايت مرسل منقول در « الكافى » بدون داشتن منبعى ديگر
از ديگر مطالب در مقدّمه معجم رجال الحديث ، ذكر فتواى صدوق به روايتى مرسل در الكافى است كه با تصريح به عدم يافتن آن در منبعى ديگر صورت پذيرفته است . از نظر آية اللّه خويى ، تصريح به نبودن اين روايت در منبعى ديگر ، نشان از مطمئن نبودن صدوق به قطعيت تمامى روايات الكافى است .
اما چنانچه توجّه شود كه صدوق ، بابى را تنها با اين روايت تشكيل داده ۱ نتيجه مى شود كه صدوق به اين روايت فتوا داده ، حكم به صحّتش نموده و آن را ميان خود و خداى خود حجّت برشمرده است . ۲
به اين ترتيب ، اين عبارت ، ساكت از اثبات يا نفى قطعيت روايات الكافى است و تنها مى توان از آن ، اعتبار ويژه الكافى را نزد صدوق نتيجه گرفت كه به روايتى مرسل از كلينى ، بدون يافتن آن در منبعى ديگر فتوا داده است .
3 . نظر شيخ طوسى درباره روايات « الكافى »
يكى از بهترين استدلال هاى مطرح شده ، نقد سندى شيخ طوسى ( و شيخ مفيد ) نسبت به روايات الكافى است . با توجّه به اين كه ضعف سند ، اشكال را به اصل صدور روايت متوجّه مى نمايد ، اين مطلب ، بيانگر نظر شيخ طوسى و شيخ مفيد در قطعى نبودن تمامى روايات الكافى است كه دليل محكمى عليه ادعاهاى اخباريان افراطى است. امّا با توجّه به سيره شيخ طوسى در نقد سندى روايات صرفاً در حالت تعارض با روايات ديگر ، بايد توجّه داشت كه اين نقدها در مورد روايات معارَض
1.كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۴ ، ص ۲۲۳ .
2.همان ، ج ۱ ، ص ۳ .