درنگي در كتاب « الكليني وتأويلاته الباطنية » - صفحه 488

تفاوت صحابه در فهم قرآن

اهل سنّت، بر اساس ادلّه و شواهد، به تفاوت فهم صحابه در تفسير قرآن، معترف اند و درباره برخى از صحابه در تفسير، حساب جداگانه اى باز كرده اند. اين به دليل آن است كه اولاً، توفيق همراهى با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى همه صحابه ، يكسان نبوده است ؛ ثانيا، گرايش آنان به تعلّم و فراگيرى، متفاوت است ؛ و ثالثا، ظرفيت عقلى آنان براى ادراك معارف قرآن، در يك سطح قرار نداشته است. ۱ به همين روست كه سطح كميّت، در روايات تفسيرى موجود از صحابه، مختلف است. ۲ اين حقيقت، غير قابل انكار است ؛ امّا دكتر خالدى ، در تطبيق آن بر مصداق، حقيقت را پوشانده و ابن عباس را «اَعْلَم الصّحابة بالتفسير و التأويل» مى داند. ۳
همان طور كه ملاحظه كرديد ، اگر واقعيت هاى موجود در مصادر و مدارك فريقين را در نظر آوريم، هيچ كدام از صحابه را در فهم معارف وحى، هم رديف امام على عليه السلام نخواهيم يافت. ايشان از كودكى در دامان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نشو و نما يافته، و همواره در طول زندگى ، همدم و همراه آن حضرت بود. ۴
ليكن دكتر خالدى، با ناديده گرفتن اين حقيقت، درباره اين روايت كلينى از امام على عليه السلام كه مى فرمايد:
و قد كنت أدخل على رسول اللّه صلى الله عليه و آله كل يوم دَخْلَةً، فَيُخَلّينى فيها، أدور معه حيث دار. و قد علم أصحاب رسول اللّه صلى الله عليه و آله إنّه لم يصنع ذلك بأحدٍ من الناس غيرى، فربّما كان فى بيتى يأتينى رسول اللّه صلى الله عليه و آله أكثر ذلك فى بيتى و كنت إذا دخلت عليه بعض منازله أخلانى و أقام عنّى نساءه فلا يبقى عنده غيرى... كنت إذا سألته، أجابنى و إذا سكتُّ عنه، وفُنِيَت مسائلى ابتدأنى... ؛۵
و من پيوسته هر روز يك بار بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وارد مى شدم. در هر بار، با من خلوت مى كرد و هر جا مى بود با او مى بودم ، اصحاب پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى دانستند كه با هيچ كس جز با من ، اين گونه رفتار نمى كند. بسا كه پيامبر در خانه من نزدم مى آمد . بيشتر آن (خلوت ها) در خانه من بود و هر گاه بر ايشان در بعضى از خانه هايش وارد مى شد ، با من خلوت مى كرد و زنانش را از آن جا بيرون مى كرد و جز من ، كسى در نزد او باقى نمى مانْد... . هر گاه از او سؤال مى كردم، پاسخم مى داد و چون سكوت مى كردم و پرسش هايم تمام مى شد ، با من سخن آغاز مى كرد... .
چنين مى نويسد: «هذا زعمٌ باطل و كلامٌ مردود. على نفسه يتبرّأ منه». ۶ غافل از اين كه در مصادر اهل سنّت نيز در چند حديث كه محدِّثان آن را با طرق متعدد ذكر كرده اند، از خالد بن قثم، نوه عباس ، عموى پيامبر، مى پرسند : «چرا على، وارث پيامبر خداست و جدّ تو نيست، با آن كه جدّ تو عموى پيغمبر است» ، در پاسخ مى گويد: «چون على، نخستين كسى است كه از ميان ما به پيامبر [ايمان آورد و ]پيوست و بيش از همه ما، همراه ايشان بود». ۷
همچنين اهل سنّت، اعتراف عايشه و ديگران را نقل كرده اند كه: محبوب ترين انسان نزد پيامبر خدا، على بن ابى طالب بوده است . ۸ عبد اللّه بن عمر در پاسخ به شخصى كه درباره امام على عليه السلام مى پرسد مى گويد:
درباره على همين بس كه خانه او را در كنار خانه پيامبر خدا در مسجد ببين. در مسجد، خانه اى جز خانه او نيست. ۹
از امّ سلمه (يكى از همسران پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ) چنين روايت مى كند:
سوگند به آن كه امّ سلمه به او سوگند مى خورد، نزديك ترين افراد به پيامبر خدا، على بن ابى طالب بود... . در صبحگاهى كه پيامبر خدا از دنيا رفت، به دنبال على[ عليه السلام ] فرستاد... در آن واپسين لحظات، على[ عليه السلام ]سر بر سينه پيامبر خدا ـ صلّى اللّه عليه [و آله] و سلم ـ گذاشت؛ پيامبر خدا با ايشان راز مى گفت و نجوا مى كرد. وى آخرين كسى بود كه با پيامبر بود. ۱۰
در اين ميان، احاديثى فراوان نيز نقل شده كه برخلاف انكار صريح دكتر خالدى، ۱۱
از حضور ويژه امام على عليه السلام نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در ساعات مقرر خبر مى دهد. از جمله آنها احاديثى است كه نسائى و ديگران از قول امام على عليه السلام نقل كرده اند. حضرت مى فرمايد:
كانت لى منزلة من رسول اللّه لم تكن لأحد من الخلائق، فكنت آتيه كل سحر فأقول: السلام عليك يا نبىّ اللّه . فإن تنحنح انصرفت إلى أهلى و إلّا دخلت عليه...؛۱۲
من، منزلت ويژه اى نزد پيامبر خدا داشتم كه براى هيچ كس نبود . [و آن اين بود كه ]در هر سحر خدمتشان مى رسيدم و مى گفتم: السلام عليك يا نبى اللّه . اگر ايشان سرفه اى تصنّعى مى كرد ، به خانه باز مى گشتم و گرنه ، شرفياب مى شدم.
و نيز احاديثى متعدّد ديگرى هست كه در آنها حكايت از بهره مندى على بن ابى طالب به طور ويژه از محضر پيامبر خداست. در اين احاديث از قول امام على عليه السلام چنين نقل شده است:
كنتُ إذا سألت رسول اللّه ، أعطانى وإذا سكّتُ، إبتدأنى۱۳
چون [نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله شرفياب مى شدم] از رسول خدا مى پرسيدم، پاسخ مى شنيدم و چون ساكت مى شدم، حضرت با من [سخن] آغاز مى فرمود.
و بالاخره احاديثى ديگر، از امام على عليه السلام كه از قول پيامبر خدا صلى الله عليه و آله چنين نقل مى كند :
...ما سألت اللّه عز و جل شيئاً إلّا سألت لك مثله و لا سألت اللّه شيئاً إلّا أعطانيه إلّا إنّه قال لى: لا نبىّ بعدك؛۱۴
هيچ چيز از خدا نخواستم ، جز آن كه همانند آن را براى تو خواستم و هيچ چيز ازخدا نخواستم ، جز آن كه به من عطا كرد . تنها به من فرمود: پيامبرى پس از تو نيست.
از اين روايات و بسيارى از روايات ديگر، ۱۵ ملازمت و همراهى امام على عليه السلام با پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ، اعتناى خاص پيامبر به ايشان و موقعيت ويژه امام على عليه السلام در دريافت همه معارف وحيانى از پيامبر صلى الله عليه و آله ، به خوبى استفاده مى شود.

1.همان گونه كه مسروق بن الاجدع، از تابعان ، مى گويد: «چون با اصحاب محمّد صلى الله عليه و آله نشستم ، آنان را در ظرفيت، همچون آبگيرهاى متفاوت ديدم، برخى از آبگيرها يك نفر را سيراب مى كند و برخى دو نفر و برخى صد نفر و بالآخره آبگيرى كه اگر تمام اهل زمين از آن بنوشند، ظرفيت دارد» (ر. ك : التفسير و المفسّرون فى ثوبة القشيب ج ۱، ص ۲۰۴) .

2.ر. ك : كنز العمّال، ج ۲، ص ۳۵۳ ـ ۵۶۳ .

3.ر. ك : الكلينى وتأويلاته الباطنية ، ص ۲۳ .

4.ر. ك : نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲ .

5.الكافى ، ج ۱، ص ۱۱۶، ح ۱ . نيز، ر.ك : الخصال ، ج ۱، ص ۲۵۷، ح ۱۳۱ .

6.الكلينى وتأويلاته الباطنية ، ص ۵۱ .

7.خصائص أمير المؤمنين ، ص ۱۵۲ ـ ۱۵۴، ح ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ مصنّف فى الأحاديث والآثار ، ج ۴، ص ۳۶۸، ح ۳۲۰۵۹؛ المعجم الكبير، ج ۱۲، ص ۳۱۷، ح ۱۳۵۳۳؛ مستدرك على الصحيحين ، ج ۳، ص ۱۲۵ .

8.ر. ك : خصائص أمير المؤمنين ، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۸، ح ۱۱۰ ـ ۱۱۲ . نيز، ر.ك : مسند أحمد، ج ۳۰، ص ۳۴۱، ح ۱۸۳۹۴ و ص ۳۷۲، ح ۱۸۴۲۱؛ سنن ابى داوود ، ج ۴، ص ۳۰۰، ح ۴۹۹۹؛ سنن الترمزى ، ج ۵، ص ۷۰۱، ح ۳۸۷۴؛ مسند ابويعلى الموصلى، ج ۸، ص ۲۷۰، ح ۴۸۵۷؛ شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۶۲، ح ۶۸۴؛ مستدرك على الصحيحين ، ج ۳، ص ۱۵۴ ـ ۱۵۵ .

9.خصائص على الصحيحين ، ص ۱۵۰ ـ ۱۵۳، ح ۱۰۴ ـ ۱۰۷؛ المصنّف، ج ۱۱، ص ۲۳۲، ح ۲۰۴۰۸؛ ترجمة الإمام على من تاريخ دمشق، ج ۱، ص ۲۸۷، ح ۳۲۸؛ المعجم الأوسط، ج ۲، ص ۹۷، ح ۱۱۸۸؛ شواهد التنزيل، ج ۱، ص ۳۰؛ السنن الكبرى، ج ۸، ص ۱۹۲ .

10.خصائص أمير المؤمنين ، ص ۲۱۶، ح ۱۵۵؛ الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج ۲، ص ۲۶۲ ـ ۲۶۳؛ مصنّف فى الأحاديث والآثار ، ج ۶، ص ۳۶۸، ح ۳۲۰۵۷؛ مسند أحمد، ج ۴۴، ص ۱۹۰، ح ۲۶۵۶۵؛ مسند أبو يعلى الموصلى ، ج ۱۲، ص ۳۶۴، ح ۶۹۲۴؛ مستدرك على الصحيحين ، ج ۳، ص ۱۳۸ ـ ۱۳۹ .

11.ر.ك : الكلينى وتأويلاته الباطنية، ص ۵۱ .

12.ر.ك : خصائص أمير المؤمنين ، ص ۱۶۲، ح ۱۱۸، ص ۱۵۹ ـ ۱۶۱، ح ۱۱۴ ـ ۱۱۷؛ مسند أحمد، ج ۲، ص ۳۵، ح ۵۹۸، ص ۷۷، ح ۶۴۷، ص ۲۰۷، ح ۸۴۵، ص ۴۲۵، ح ۱۲۹۰؛ صحيح ابن خريمة ، ج ۲، ص ۵۴، ح ۹۰۲؛ ترجمة الإمام على من تاريخ دمشق، ج ۲، ص ۴۵۲، ح ۹۸۲؛ فرائد السمطين، ج ۱، ص ۲۰۱، ح ۱۷۰ و... .

13.ر. ك : خصائص أمير المؤمنين ، ص ۱۶۲ ـ ۱۶۳، ح ۱۱۹ و نيز: ح ۱۲۰ و ۱۲۱؛ سنن الترمذى ، ج ۵، ص ۶۳۷، ح ۳۷۲۲ و ص ۶۴۰، ح ۳۷۲۹؛ مستدرك على الصحيحين ، ج ۳، ص ۱۲۵؛ ترجمة الإمام على من تاريخ دمشق، ج ۲، ص ۴۵۴، ح ۹۸۵ ـ ۹۸۸؛ مسند الطيالسى ، ص ۲۵، ح ۱۸۰؛ طبقات الكبرى، ج ۲، ص ۳۸۸ و... .

14.ر. ك : كتاب السنّة، ابن ابى عاصم، ص ۵۸۲، ح ۱۳۱۳. وى مى گويد: «درباره فضيلت على عليه السلام حديثى برتر از اين نمى شناسم» . نيز، ر.ك : خصائص أمير المؤمنين ، ص ۲۰۳ ـ ۲۰۴، ح ۱۴۷ و ۱۴۸؛ المناقب لإبن المغازلى ، ص ۱۳۵، ح ۱۷۸؛ ترجمة الإمام أمير المؤمنين، ج ۲، ص ۲۷۵، ۸۰۵ ؛ المناقب للكوفى ، ج ۱، ص ۵۱۷، ح ۴۴۵ .

15.مانند احاديثى كه فريقين در ذيل آيه ۱۲ سوره حاقه: « «لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَهَآ أُذُنٌ وَ عِيَةٌ» ؛ تا آن كه آن [اخبار گذشتگان] را براى شما تذكرى قرار دهيم و گوش هاى شنوا و فراگير، آن را فراگيرند»، نقل كرده اند كه بالغ بر ده ها حديث مى شود. مضمون برخى از آنها چنين است: «قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله لعلىّ: إنّ اللّه أمرنى أن أُدنيك و لا أقصيك وأن أعلمك لتعى وأنزلت علىّ هذه الآية «وَ تَعِيَهَآ أُذُنٌ وَ عِيَةٌ» فأنت [الاذن ]الواعية لعلمى... ؛ رسول خدا به على عليه السلام فرمود: «خداوند به من دستور داده به تو نزديك باشم و تو را دور نسازم و به تو ياد دهم تا آن را فراگيرى و حفظ كنى. و اين آيه بر من نازل شده و فرا گيرند و حفظ كنند گوش هاى فراگير ، پس تو گوش فراگيرنده و حفظ كننده دانش من هستى...» . ر.ك : شواهد التنزيل، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۸۰ (وى، ۲۸ حديث در اين زمينه نقل كرده است)؛ البرهان، ج ۴، ص ۳۷۵ ـ ۳۷۶؛ الكشف و البيان، ج ۱۰، ص ۲۸ .

صفحه از 512