ديدگاه‏هاي اقتصادي كليني در الكافي و مقايسه اجمالي آن با ديدگاه شیخ صدوق - صفحه 407

1 . كسب مال و توليد ثروت

اوّلين مسئله در مورد مباحث اقتصادى ، ديدگاه فرد نسبت به مسائلى چون : كار ، تلاش ، كسب مال ، بهره گيرى از نعمت هاى دنيا و داشتن زندگى مرفّه و جامعه توسعه يافته است . اگر زندگى مرفّه در چشم انسان ، امرى مثبت و تلاش براى به دست آوردن آن ، مطلوب باشد ، وضعيت زندگى او به گونه اى رقم مى خورد كه براى دستيابى به آن خواسته ها ، بايد تمام تلاش خود را به كار گيرد و در اين راه ، شيوه هاى ممكن و قانونى و گاه غير قانونى را تجربه كند . در مقابل ، اگر در نظر انسان ، رفاه زندگى ، امرى مطلوب نباشد و جز در حدّ ضروريات ، صرف اوقات براى كسب آن را با ارزش نداند ، براى به دست آوردن رفاه بيشتر ، تلاش نخواهد كرد و به كمترين ها ، اكتفا مى كند . گاه در حدّ ضرورت تلاش مى كند و گاه براى كسب درآمد جهت تأمين ضروريات ، به ديگران اتّكا مى كند و عملاً چون امور ديگر مثل : عبادت و تقرّب به خدا را اصل قرار مى دهد و كسب روزى را منافى آن مى داند ، براى درآمد از اين ، ارزشى قائل نيست و نيازى نمى بيند كه براى آن ، وقت بگذارد . اگر زندگى او تأمين شود ، اوقات خود را صرف امورى خواهد كرد كه در نظرش بار ارزشى مثبت دارند .
اين دو ديدگاه ـ با طيف گسترده هر كدام ـ از گذشته در نزد انسان ها وجود داشته اند . رويارويى دنيا و دين يا دنيا و معنويت و يا دنيا و علم و مشابه آن ، از امورى هستند كه در جوامع گوناگون از دوره هاى پيشين ، به صورت هاى مختلف ، خود را نشان داده اند . ديدگاه هاى سقراط ، كنفوسيوس ، آيين مسيحيت و تصوّف ، تقدّم سعادت معنوى را اعلام كرده اند . در عصر يونان و چين باستان ، مال اندوزى در حدّ گسترده ، مطلوبيت ذاتى نداشت و به جاى آن ، قناعت و اكتفا به مقدار محدود و صرف وقت براى امور علمى و معنوى ، مورد تأكيد بود . قرون وسطى كه با افكار و برداشت هاى اصحاب كليسا از دين مسيحيت مشوب شده بود ، از بارزترين اين عرصه است . ۱
تصوّف شرق نيز به اين صورت ، از سوى جمع زيادى تفسير مى شد .
بدون شك ، غلبه اين ديدگاه ، از مباحث اساسى فلسفه اقتصادى است و در شكل گيرى رفتارهاى انسان اقتصادى ، تأثير بسيارى دارد . آثار آن بر منحنى عرضه نيروى كار ، و تبادل ساعات كار و مقدار دستمزد ، كاملاً روشن است . مقدار مصرف و رويه مطلوبيت شخص نيز از آن متأثّر است و نشان مى دهد كه مصرف بيش از حدّ ضروريات براى فرد ، طبيعى به نظر نمى آيد و امرى مذموم است و بر اساس آن ، توسعه در زندگى و افزايش رفاه ، امرى غير شرعى است . ۲
در كتاب هاى فقهى اماميه ، به تبع احاديث اسلامى ، تحصيل درآمد از مسير صحيح ، «عبادت» تلقّى شده و توسعه زندگى ، امرى مطلوب عنوان شده است . در مقابل اين نظر ، برخى از فقهاى اهل سنّت و صوفيه قرار دارند كه كسب درآمد بيش از حدّ ضرورت را شرعى نمى دانند . ۳
محدّثان اسلامى نيز در آثارشان بر اساس نوع تفكّر خود ، ابواب حديثى را ترتيب مى دهند . مرحوم كلينى در الكافى ، كتاب «معيشت و زندگى» را با احاديثى در همين زمينه آغاز مى كند . اوّلين و مفصّل ترين حديث الكافى در اين كتاب ، حاوى گفتگوى سفيان ثورى با امام صادق عليه السلام است . عنوان باب : «ورود صوفيه بر امام صادق عليه السلام و احتجاج آن بر دورى مردم از كسب رزق» است . سند حديث ، معتبر است و چون تنها حديث اين باب و اوّلين حديث كتاب «معيشت» است ، كلينى ، تأكيد زيادى بر آن دارد .
در اين جا قبل از آن كه به مضمون آن بپردازيم ، يادآورى مى كنيم كه مرحوم كلينى ، پانزده باب اوّل كتاب معيشت را در ارتباط با معناى زهد ، طلب روزى ، كار اقتصادى، روش ائمه در كسب روزى و كسب حلال، اختصاص داده است . در واقع، بيش از نود حديث از ابتداى كتاب معيشت ، بر آن اند تا تفسير صحيحى از كسب روزى و جايگاه دنيا در زندگى فرد مسلمان ، ارائه دهند . اين امر ، نشانگر دقّت و توجّه كافى صاحب الكافى ، نسبت به امر معيشت است ، در صورتى كه ديدگاه مسلمانان ، تصحيح نشود ، مبتلا به انحرافات صوفيه خواهند شد . با اين كه اين انحراف از دوران صدر اسلام ، در شُرف وقوع بود ، امّا با راهنمايى هاى قرآن و پيامبر صلى الله عليه و آله تصحيح شد ؛ ولى متأسفانه ، عدم درك صحيح دين از سوى بعضى عالمان كم اطّلاع يا وابسته به قدرت ، باعث شد روحيه «زهدگرايى منفى» حاكم شود و كار و تلاش و بهره مندى از نعمت هاى دنيا ، امرى مذموم تلقّى گردد .
در حديث پنج صفحه اى ياد شده ، آمده است كه سفيان ثورى ، به امام صادق عليه السلام به جهت پوشيدن لباس سفيد زيبا اعتراض كرد . امام ، به سفيان تفهيم كرد كه ديدگاهش نوعى بدعت در دين و خروج از سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله است ؛ زيرا دوره پيامبر صلى الله عليه و آله ، دوران سخت مسلمانان بود و چون اكنون شرايط تغيير كرده و دنيا به اهلش رو آورده ، بهره مندى از نعمت هاى دنيا شايسته نيكان و مؤمنان است . مهم ، آن است كه انسان آنچه به عهده اش گذاشته شده ، انجام دهد و اموالى كه خداوند خواسته ، به اهلش واگذار كند .
در پى اين صحبت امام ، دوستان سفيان تلاش كردند تا با استفاده از آيات قرآن ، جواب حضرت را بدهند . امام عليه السلام با توجّه به شيوه تفسير قرآن و دورى از تفسير به رأى و معيارهاى آن و توجّه به احاديث پيامبر صلى الله عليه و آله در تفسير قرآن ، نشان مى دهند كه اسلام ، ضمن توجّه به رفع نياز مستمندان و لزوم همدردى با آنان ، از انفاق تمام اموال ، ممانعت به خرج داده ، شيوه اعتدال در معيشت را ترويج مى دهند . حضرت ، به لوازم دستورات اسلامى در زكات و انفاق و خواسته سليمان و داوود و يوسف و ديگر اولياى دين ، در برخوردارى از سلطنت و قدرت اشاره كرده ، دوستان سفيان را به روش صحيح اسلامى دعوت مى كند . ۴
مرحوم كلينى در معناى زهد ، احاديثى را نقل مى كند كه دلالت دارد زهد ، اجتناب از حرام و عدم اتكا و دلبستگى به مال دنياست و به هيچ وجه ، زهد ، به معناى عدم برخوردارى از حلال دينى نيست . ۵
احاديث باب بعدى ، دنيا را بهترين ياور كسب آخرت مى داند و معناى درخواست حسنه در دنيا را معاش و حسن خلق دانسته و درخواست غنا در دنيا را از بهترين دعاهاى مؤمنان مى داند . كلّ بر ديگران بودن را منفور مى داند و كسانى را كه به دنبال روزى هستند تا از اموال به دست آمده در مسير صحيح استفاده كنند ، طالب دنيا نمى دانند ، بلكه طالب آخرت معرّفى مى كنند . ۶
باب بعدى ، شامل شانزده حديث با عنوان «وجوب اقتدا به ائمه عليهم السلام در كسب روزى» است . ۷ تمام احاديث اين باب ، تلاش ائمه براى آبادسازى و كسب روزى و ثروت را از طريق مشاغل : كشاورزى ، باغدارى و تجارت بازگو مى كند . از اميرمؤمنان عليه السلام ، نرم شدن آهن براى حضرت داوود عليه السلام و زره سازى او براى كسب روزى و بى نيازى از بيت المال ، نقل شده است .
طبق فرمايش مرحوم كلينى ، تمامى اين احاديث ، بر اين امر دلالت دارند كه لازم است در كسب روزى ، به ائمه اقتدا شود و افراد نبايد روزىِ خود را فقط از راه كار و كسب به دست آورند ، حتى حضرت داوود عليه السلام به جهت بهره مندى از بيت المال ، مورد سرزنش خداوند قرار مى گيرد .
بدون شك ، ترويج روحيه بهره گيرى تمامى افراد از دسترنج خود و كسب درآمد از طريق كار و كوشش و عدم اتكا به ديگران (حتى بيت المال) ، مورد تأييد عقل و شرع است . ائمه و پيامبران عليهم السلام ، به اين رفتار عمل مى كنند و مرحوم كلينى هم آن را واجب الاتباع مى داند . البته مسئله فوق مى تواند جداگانه مورد بحث قرار گيرد بدين صورت كه چه اصنافى را مى توان از بيت المال تأمين كرد؟
باب بعدى ، درباره لزوم تلاش و كسب روزى است . مضمون اين روايات ، عدم استجابت دعاى افرادى است كه از طلب روزى ، باز مى مانند و به دعا مشغول مى شوند . احاديث باب اجمال در طلب رزق ، دلالت بر لزوم كسب رزق از طريق حلال دارند .
باب بعد ، احاديث متعدد دلالت بر تأمين رزق مؤمن من حيث لا يحتسب است كه دلالت دارد مؤمن نبايد به اسباب مادّى ، اتّكا كند و از توجّه به خالق اسباب ، غفلت ورزد . در واقع ، اين احاديث ، در كنار احاديث فراوانى كه بر لزوم كار و تلاش دلالت دارند ، معنا مى يابند .
برخورد بسيار منفى با تنبلى و كسالت و منفور بودن سستى در طلب كسب معيشت ، مفاد احاديث دو باب بعدى است . تقدير معيشت و اصلاح مال ، از نشانه هاى ايمان است و از جمله امورى است كه نشانگر كمال مؤمن است . در تمام اين احاديث ، ضمن برحذر داشتن از توجّه به امور عبادى ، لزوم تعادل در كسب دنيا و آخرت و هماهنگى آن دو را مى رساند .
از طرف ديگر ، در كتاب ايمان و كفر ، چند باب به مذمت دنيا و زهد در دنيا ، قناعت ، كفاف ، ۸ حب دنيا و حرص بر آن ، و طمع ، ۹ اختصاص پيدا كرده است .
مرحوم كلينى ، احاديثى را گرد آورده كه بر نفى علاقه باطنى به دنيا و نعمت هاى آن دلالت دارد . دنيا به گونه اى معنا شده كه در مقابل آخرت است . دوستى دنيا ، باعث دورى از آخرت مى شود . در هيچ يك از احاديث باب ايمان و كفر ، تلاش براى كسب روزىِ حلال ، از امور دنيايى شمرده نشده است . كسب مال از راه حلال و براى تأمين معاش ، «عبادت» است و علاقه مفرط به آن ، به گونه اى كه وظايف دينى نسبت به آن انجام نشود ، دنيادوستى است .
مرحوم صدوق ، در كتاب من لا يحضره الفقيه در باب معايش و مكاسب و فوايد و صناعات نيز برخى احاديثى را كه بر لزوم كسب روزى و مطلوبيت آن دلالت دارند ، آورده است ؛ البته مجموعه اى از احاديث در كنار هم آمده اند و دسته بندى آن مثل الكافى نيست .

1.ر.ك : مقدمه اى بر معرفت شناسى ، ص ۷۲ ـ ۷۴ .

2.ر. ك : عرضه نيروى كار بر مبناى اصول حاكم بر بازار كار اسلامى .

3.المبسوط ، ج ۳۰ ، ص ۲۵۰ ـ ۲۵۴ .

4.ر.ك : الكافى ، ج ۵ ، ص ۶۵ ـ ۷۰ .

5.ر.ك : همان ، ص ۷۰ ـ ۷۱ .

6.ر.ك : همان ، ص ۷۱ ـ ۷۳ .

7.ر.ك : همان ، ص ۷۳ ـ ۷۷ .

8.ر.ك : همان ، ج ۲ ، ص ۱۲۸ ـ ۱۴۱ .

9.ر.ك : همان ، ص ۳۱۵ ـ ۳۲۱ .

صفحه از 426