كافى، وافيِ دين : بررسي عرضه "الكافى" بر امام عصر (عج) و جمله الکافي کاف لشیعتنا - صفحه 171

2 . تأليف بيست ساله «الكافى» ، در كدام شهر اتفاق افتاده است؟

سيره عقلا و دانشمندان ، در خلق آثار علمى ، اين بوده كه پس از آگاهى و شناخت تمامى جريان هاى علمىِ مورد نظر ، اثر علمى و كتابشان را مى نگاشتند . بر اين اساس ، مى توان مدّعى شد كه كلينى ، با درخواست برادرى دينى ، مبنى بر نگارش كتابى قابل اعتنا ، شايد در شهر رى يا قم ، تصميم بر نگارش كتاب الكافى گرفته و در خلالِ مسافرت هاى علمى اش و ديدار با مشايخ روايى ، سرانجام در بغداد ، اثرش به سامان رسيده باشد ؛ همان شهرى كه به يقين ، كلينى ، در دو سال آخر عمرش در آن جا از روى الكافى حديث مى خوانده است . بنا بر اين ، اصرار كسانى كه قائل اند كتاب الكافى در شهر رى ۱ يا بغداد تأليف شده است ، نمى تواند از جايگاه علمى برخوردار باشد ؛ چرا كه پاسخ قطعى به اين سؤال ، بازگشت به پاسخِ يقينى به پرسش اوّل دارد .

3 . تعامل كلينى با نوّاب اربعه ، چگونه بوده است؟

مسئله عمده اى كه در بررسى موضوع دوران غيبت صغرا با آن مواجه هستيم ، اين است كه اكثر فعّاليت هاى امام دوازدهم و نمايندگان آن حضرت ، به طور مخفى بوده است . شايد به همين دليل باشد كه علماى اماميه (همچون كلينى ، عبد اللّه بن جعفر حميرى ، سعد اشعرى و حسن بن موسى نوبختى) ، به ندرت به ذكر اسامى وكلاى امام مى پرداختند و يا از فعاليت ها و روابطشان با يكديگر ، سخن مى گفتند . آنها فقط به بخشى از فعّاليت هاى ايشان كه توجّه دستگاه حكومت را به خود جلب نمى كند ، اشاره مى نمايند . ۲
در اين دوران ، كلينى در جهت نشر و ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام فارغ از مشكلات سياسى نوّاب اربعه ، در سِمَت محدّثى مشهور ، به طور علنى و زيركانه ، متصدّى ترويج مذهب ، جمع ، تدوين ، ترتيب و نشر اخبار آل محمّد عليهم السلام بود . ۳
يكى از ارزشمندترين مراحل تعامل كلينى با نوّاب اربعه ، اين است كه وى بخش عظيمى از كتاب الكافى را تحت عنوان «الحجّة» به مسئله غيبت اختصاص داده است . وى با تأكيد خاص بر نقش سفراى امام (عج) ، احاديثى را درباره غيبت امام دوازدهم (عج) از نويسندگان قديمى واقفيه و اماميه همچون حسن بن محبوب (م 224 ق) ، عبد اللّه بن يعقوب عنصرى (م 250 ق) و حسن بن سماعه (م 263 ق) روايت مى كند . به علاوه ، وكلاى امام دوازدهم (عج) مآخذ اصلى اطلاعات او در فعاليت هاى زير زمينى اماميه بوده اند . ۴
چنين تحليلى ، نمايانگر تعاملى حسّاس و در عين حال زيركانه و مدبّرانه از سوى كلينى با نايبان امام عصر (عج) است كه در اوج تقيّه ، چگونه هر كدام از طرفين ، آگاهانه ، به رسالت خود مى پردازند و از ورود به مسائل حاشيه اى پرهيز مى نمايند ؛ حاشيه ها و آفاتى كه متأسفانه در دوره غيبت صغرا ، گريبانگير برخى از علماى بزرگ اماميه گرديد و مورد لعن و نفرين امام عصر (عج) واقع شدند . ۵ چنانچه اين تحليل ، در فضايى منطقى و عملى و به دور از تعصّب و حبّ و بغض هاى بى مبنا ، تصوّر و بازيابى شود ، ديگر عرضه كتاب الكافى بر امام عصر (عج) يا نواب آن حضرت ، نمى تواند گمانه اى سطحى تلقى گردد .
از ديرباز بويژه از دوره صفويه به بعد ، مستقيم يا غير مستقيم ، در كتب روايى ۶ و رجالى ، ۷ بحث از عرضه كتاب الكافى توسط نواب اربعه بر امام عصر(عج) مطرح بوده است . از قديمى ترين قراينى كه غير مستقيم مى تواند عرضه كتاب الكافى را تقويت نمايد ، جمله سيد على بن طاووس (م 664 ق) است :
فتصانيف هذا الشيخ محمّد بن يعقوب و رواياته فى زمن الوكلاء المذكورين فى وقت تجد طريقا إلى تحقيق منقولاته و تصديق مصنّفاته . ۸
اين جمله ، به نوعى بازگو كننده اعتقاد سيد بن طاووس است كه كلينى با توجه به هم عصرى با نوّاب اربعه ، مى توانسته در منقولات روايى خود ، تحقيق كامل كند ؛ تحقيقى كه نتيجه آن ، تصديق نوشته هايش از ناحيه نوّاب اربعه بوده است ؛ ولى آنچه كه از اعتبار اين جمله مى كاهد ، اختلاف در نُسخ كتاب است . در برخى از نسخ ، جمله «و تصديق مصنّفاته» نيامده است . ۹ مؤلّف مستدرك الوسائل ، جمله را كامل آورده است . ۱۰ شيخ حرّ عاملى ، جمله را تا «فى زمن الوكلاء المذكورين» آورده است . ۱۱
از داعيه داران مشهور عرضه الكافى بر امام عصر (عج) ، مولا خليل بن غازى قزوينى (م 1089 ق) است كه در مقدمه كتابش آورده است :
الحق ، كتاب الكافى [از] عمده كتب احاديث اهل البيت عليهم السلام است و مصنّف آن ، ابو جعفر محمّد بن يعقوب بن اسحاق الرازى الكلينى ـ كه مخالفان نيز اعتراف به كمال فضيلت او نموده اند ـ از روى احتياط تمام آن را در بيست سال تصنيف كرده. در زمان غيبت صغراى حضرت صاحب الزمان ـ عليه و على آبائه صلوات اللّه الرحمن ـ كه شصت و نه سال بوده و در آن زمان ، مؤمنان عرض مطلب مى كرده اند ، به توسط سفرا، يعنى خبرآورندگان از آن حضرت و ايشان چهار كس بوده اند ، و براى ايشان وكلاى بسيار بوده كه اموال، از شيعه اماميه مى گرفته اند و مى رسانيده اند. و محمّد بن يعقوب، در بغداد، نزديك سفرا بوده و در سال فوت آخر سفرا، ابوالحسن على بن محمد السمرى رحمه الله ـ كه سال صد و بيست و نه هجرى باشد ـ فوت شده يا يك سال قبل از آن. پس مى تواند بود كه اين كتاب مبارك ، به نظرِ اصلاح آن حجّت خداى تعالى رسيده باشد واللّه اعلم ! ۱۲
همو، در ذيل شرح جمله كلينى در الكافى : «وقد قال العالم عليه السلام » ، مى نويسد :
العالم ، دانا ، مراد اينجا خصوص صاحب الزمان ـ صلوات اللّه عليه ـ است ، به توسط سفرا يا بى توسط، به امر او ، از دوازده امام است يا مراد خصوص امام موسى كاظم عليه السلام است . ۱۳
و در شرح جمله «بحضرتك من تذاكره وتفاوضه ممن تثق بعلمه فيها» ، مى نويسد :
«من تذاكره» ، عبارت از سفراى صاحب الزمان عليه السلام است كه مصنّف رحمه الله مجاور ايشان بوده در بغداد و حوالى آن ، «من» در «ممن تثق» ، ابتدائيه است. «من تثق» ، عبارت از صاحب الزمان عليه السلام ...» . ۱۴
و همچنين در شرح جمله «فاعلم يا اخى ارشدك اللّه !... ما اطلقه العالم بقوله اعرضوهما...»، مى نويسد :
الف و لام «العالم» براى عهد خارجى است و مراد بالعالم هر دو جا ، صاحب الزمان عليه السلام است ... . صيغه امر در «اعرضوهما» و نظاير آن ، در اين سه قول كه منقول از صاحب الزمان عليه السلام شد ، براى محض تجويز است ... و شايد كه اين سه قول ار مصنّف ، خود از صاحب الزمان عليه السلام شنيده باشد و اين قصد را معلوم كرده باشد . و ظاهر سياق كلام مصنّف در كتاب «الصيام»، در آخر باب پنجاه و چهارم كه باب «الرجل يجامع أهله فى السفر . أو يقدم من سفره في شهر رمضان» است ، اين است كه مصنّف رحمه الله به خدمت او عليه السلام رسيده باشد و مى تواند بود كه سفراى صاحب الزمان عليه السلام اين سه قول را به مصنف رحمه الله رسانيده باشند و اين قصد و اراده را نيز رسانيده باشند . ۱۵
مجلسى ، در واكنش به اين گونه نظريه ها مى نويسد :
اعتقاد برخى از گزافه گويان ، مبنى بر عرضه جميع كتاب الكافى بر امام عصر (عج) به خاطر حضور كلينى در شهر نواب اربعه ، نمى تواند مورد قبول واقع شود . با اين همه ، نمى توان انكار كرد كه از رد نكردن امام عصر(عج) و اجداد اطهرش عليهم السلام ، تأليفات علمايى همچون كلينى را ، ظن قريب به يقين پيدا مى شود كه آن حضرت ، راضى به فعاليت هاى علمى كلينى و تجويز كننده بر عمل به اخبار كتاب هاى روايى بوده است . ۱۶
اين ديدگاه ها باعث شدند كه در دوره هاى بعد تا عصر معاصر ، نويسندگان ديگرى نيز به مقوله عرضه الكافى بر امام عصر (عج) بپردازند . ۱۷

1.الرسائل العشر ، ص ۱۷ (مقدمه آقاى واعظ زاده خراسانى) .

2.تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم ، ص ۱۴۸ .

3.ريحانة الأدب ، ج ۵ ، ص ۸۱ .

4.تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم ، ص ۲۴ .

5.الغيبة ، ص ۲۴۸ ـ ۲۵۱ .

6.ر. ك : الصافى ؛ مرآة العقول ؛ خاتمه مستدرك الوسائل .

7.ر. ك : تنقيح المقال ؛ منتهى المقال و ... .

8.كشف المهجة لثمرة المهجة ، ص ۲۲۰ .

9.كلّيات فى علم الرجال ، ص ۳۶۷ .

10.مستدرك الوسائل ، ج ۳ ، ص ۵۳۲ .

11.وسائل الشيعة ، ج ۲۰ ، ص ۷۱ .

12.الصافى، ج ۱ ، ص ۴. نگارنده براى يافتن اصل ادعاى قزوينى، با مراجعه به واحد مخطوطات كتاب خانه مركزى آستان قدس رضوى ، با مطالعه كامل مقدمه چهل صفحه اى مؤلّف بر كتابش، به حقايقى از ادعاى وى دست يافت كه متأسفانه در ديگر منابع تراجم نگارى همچون : رياض العلماء، ج ۲، ص ۲۶۱؛ روضات الجنات، ج ۶، ص ۱۱۵؛ ريحانة الأدب، ج ۵، ص ۸۱، مطالب وى، با اضافاتى غير مفهوم، همراه گشته است.

13.الصافى، ج ۱ ، ص ۳۱ .

14.همان، ۳۵.

15.همان ، ص ۳۸ .

16.مرآة العقول ، ج ۱ ، ص ۲۳ .

17.ر. ك : خاتمه مستدرك الوسائل ، ج ۱ ، ص ۳۹ ؛ تنقيح المقال ، ج ۳ ، ص ۲۰۲ ؛ منتهى المقال فى أحوال ر الرجال ، ج ۶ ، ص ۲۳۷ ؛ نهاية الدرايه ، ص ۵۴۰ ؛ ريحانة الأدب ، ج ۵ ، ص ۸۱ ؛ اهمية الحديث عند الشيعة ، ص ۸ ؛ رسائل فى دراية الحديث ، ج ۲ ، ص ۲۶۲ ؛ مستدرك سفينة البحار ، ج ۹ ، ص ۱۸۲ ؛ مستدرك الوسائل ، ج ۳ ، ص ۵۳۲ ؛ رياض العلماء ، ج ۲ ، ص ۲۶۶ ؛ روضات الجنات ، ج ۶ ، ص ۱۱۶ ؛ مفاخر اسلام ، ج ۳ ، ص ۳۸ ـ ۳۹ .

صفحه از 192