الكافي؛ اسناد ، صحّت روايات ، و مآخذ - صفحه 447

در كتاب هاى التهذيب و الاستبصار، پس از ذكر پاره اى از احاديث عدديّه، نظرى كاملاً مغاير با نظر كلينى، ارائه داده است و با انتقاد به متن و سند اين روايات، روايات مخالف آن را ارج نهاده و عملاً به آن فتوا مى دهد. ۱ البته بعضى از دانشمندان شيعه كوشيده اند با استفاده از مقدمه اى كه كلينى در ابتداى كتاب خود آورده است، صحّت همه روايات الكافى را نتيجه بگيرند ، ۲ و در مقابل، گروه ديگرى معتقدند كه از همين مقدّمه بر مى آيد كه كلينى، خود نيز قائل به صحّت همه روايات الكافى نبوده است وگرنه، ضرورتى در استفاده از معيار شهرت حديثى يا عمل اختيارى به يكى از دو حديث متعارض، به وجود نمى آمد. ۳
مهم ترين دليل قائلان به صحّت تمام روايات الكافى، توجّه به سيره متقدّمان است كه تا به صحّت يك روايت مطمئن نمى شدند، هرگز به درج آن در جوامع حديثى اقدام نمى كردند. در اين باره بايد بگوييم گرچه اين مطلب در جاى خود درست به نظر مى رسد، امّا نسبت به متأخّران ـ كه احاطه اى بر قرائن موجود در عصر كلينى ندارند ـ ، مسئله اى را حل نمى كند؛ چراكه از نظر آنها توجّه به سند در مقايسه با متن، در اولويت قرار دارد. ۴
حتّى اگر از ديدگاه متأخّران هم بگذريم، بنابر معيارهاى قدما نيز، تعدادى از روايات الكافى، غير قابل توجيه اند ؛ زيرا اين روايات، با متن قرآن در تناقض بوده، سنجيدن روايات با قرآن، سيره مشترك شيعه و اهل سنّت است . ۵
مثلاً در بخش اصول الكافى، رواياتى وجود دارند كه متضمّن غلوّ در مقام امامان

1.. تهذيب الأحكام ، ج ۴، ص ۱۶۹ ـ ۱۷۴ ؛ الاستبصار ، ج ۲ ، ص ۶۵ ـ ۷۱ .

2.. ر. ك : وسائل الشيعة، ج ۲۰ (فائده ششم از خاتمه كتاب) .

3.. معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۲۶.

4.. الدراية ، شهيد ثانى، ص ۱۹ ؛ منتقى الجمان ، ج ۱، ص ۴.

5.. تاريخ عمومى حديث، ص ۱۱۰.

صفحه از 452