اعتبار روايات « الكافي » - صفحه 423

كه بدان در ابتداى كتاب خود تصريح كرده ، مخصوصا اين گفته او كه:
گفتى: كه تو دوست مى دارى كتابى نزدت باشد كه كافى به همه فنون دين باشد آنچه كه متعلّمان به آن بسنده كنند و طالبان ، بدان رجوع نمايند و هر كس كه علم دين و عمل به دين را با روايات صحيح رسيده از امامان راستگو عليهم السلام بخواهد.
و با سنّت هاى استوارى كه بدان عمل مى شود و با آن فرض ، خداوند عز و جل و سنّت پيامبرش ادا مى گردد.
و گفتى كه اگر اين تحقّق پيدا كند ، اميد دارم كه وسيله اى شود كه خداوند تدارك كند به سبب معرفت آن برادران، تدارك كند و اهل ملّت ما را به آنچه رشد آنها بدان است... .
پس آشكار گشت كه هدف شيخ كلينى در الكافى ، مانند هدف ديگر عالمان از بسيارى از تأليفات ، مانند گردآورى آنچه در زمينه پاداش اعمال و يا خصلت هاى نيك و بد و يا علل شرايع و غير آن نيست.
بلكه هدف از تأليف الكافى ، اخذ و تمسّك به الكافى و تديّن و عمل به آنچه در الكافى است و در محضر شيخ كلينى در بغداد از حضرت حجّت عليه السلام توسّط يكى از نوّاب ايشان ، در باره درستى برخى از روايات و جواز عمل به آن ، سؤال مى كرده اند.
و مانند آنچه در نامه ها و مكتوب هاى محمّد بن عبد اللّه بن جعفر حِميَرى به امام عليه السلام از اين دست ، بخش وافرى وجود دارد ، و نيز در نامه هاى ديگرى كه از سوى ديگر آن ، مكتوب گشته است.
بنا بر اين ، بعيد است ، آن هم در نهايت بُعد كه شيخ كلينى قدس سره در طول مدّت تأليف كتاب خود كه بيست سال به طول انجاميده است ، با توجّه به همنشينى و مجالستى كه عادتا با آنان داشته است ، نوّاب حضرت را از كتاب خود ، باخبر نساخته باشد و كتاب را بر آنان ، عرضه نكرده باشد .
و از امورى كه حقيقت اين عرضه و پاسخ را به ذهن نزديك مى سازد ، اين است كه دسته اى از بزرگان كه الكافى را از شيخ كلينى تلقّى كرده اند و ايشان ، آن را روايت

صفحه از 438