اعتبار روايات « الكافي » - صفحه 430

كه مستلزم گردآورى «اصل»ها و كتاب هاى معتبر است و اين كتاب ها بايد با طرق معتبر به صاحبانش اتّصال داشته باشد و در متون اين كتب ، دقّت ورزد و اين كتاب ها را تصحيح و تنقيح كند ؛ زيرا مى خواسته كتابى تأليف كند كه شيعه تا روز قيامت ، در اصول و فروع ، بدان اكتفا كند.
اين هدف و منظور شيخ كلينى است ، و اين هم گواهى ناقدان و ماهران فنّ حديث و حاملان دين و تصريح آنان به دستيابى كلينى به هدف و منظور خويش .
از به كار رفتن تعبير «موثّق ترين» و «باثبات ترين» براى الكافى ، به دست مى آيد كه كلينى ، از هر چه مايه قدحِ راوى است و راويان از حديث روايت بدان تضعيف شده اند پاك و مبرّاست (مانند روايت از ضعيفان و مجهولان و نيز روايت از كسى كه او را نديده است و نيز از ضعيف كردن حريفان حديث و اضطراب الفاظ حديث) و اعتماد بر مرسل هايى كه از وثاقت راوى افتاده و در اين بين، اطمينان حاصل نكرده باشد ، و مانند اين از وجوهى كه منافاتى با عدالت ندارد ، ولى با تثبّت و وثاقت ، ناسازگار است.
و هنگامى كه در آنچه ما ذكر كرديم ، تأمّل نمايى و نيز در آنچه كه در شرح حال شيخ نجاشى گذشت كه چه اندازه امثال او در اخذ روايت ، احتياط مى نموده اند و اين كه از هر كس روايت را نمى گرفته اند ، مى فهمى كه تأمّل و درنگ در حال مشايخ مرحوم كلينى و احتمال اين كه كلينى از ضعيفان يا مجهولان اخذ روايت كند ، اين با اوج وثوق به كلينى و اوج استوارى وى در روايت ـ كه مورد تصريح نجاشى و علّامه حلّى بوده ـ ، ناسازگار است.
اين تأمل و درنگ ، باعث مى گردد كه شيخ كلينى ، قدر و منزلت روايى اش از جمعى كه رواياتشان را از آلودگى به اين امور مذموم ، مبرّا دانسته اند، عقب تر باشد و رتبه كتابش از كتاب هايى كه به سند حديث هايش نگاه نمى شود (و بى سند ، پذيرفته است) پايين تر باشد يا اين كه الكافى ، بزرگ ترين و با عظمت ترين كتاب شيعه است و

صفحه از 438