گزارشي از توقيعات امام مهدي عليه ‏السلام در كتاب شريف « الكافي » - صفحه 374

است كه اثرى در پى داشته باشد؛ امّا واژه توقيع، هرگاه براى نامه به كار رود، به معناى چيزى است كه پس از نوشتن نامه، به آن ضميمه مى شود، اعم از اين كه به صورت اصلاحاتى (به طور حذف و اضافه) از طرف نويسنده نامه باشد، يا دستور العملى درباره انجام دادن مضمون نامه و در خواستى كه در آن مطرح شده، از طرف فردى صاحب منصب مثل: امام، حاكم و سلطان، و حتّى به صورت مهر يا امضا و يا پاسخى از طرف مخاطب نامه باشد. ۱
اين واژه، غالبا به همين معناى اخير، يعنى پاسخ از طرف مخاطب نامه، در مورد نامه هايى كه بين ائمّه عليهم السلام و شيعيان رد و بدل مى شده، به كار رفته است و امروزه، اين واژه، انصراف در همين معنا دارد؛ امّا در مواردى نيز به نامه هايى كه از طرف امام عليه السلام به طور يك طرفه و بدون اين كه مسبوق به سؤال و درخواستى باشد، اطلاق شده است، مانند آخرين نوشته اى كه از طرف امام عصر عليه السلام خطاب به چهارمين نايب خاص (على بن محمّد سمرى) صادر شد. ۲
گفتنى است كه در برخى منابع حديثى كهن، اين واژه، احيانا در مورد پيام شفاهى هم به كار رفته است ۳ كه ممكن است در اين دو مورد اخير، تسامحى از طرف مؤلّف در استفاده از اين واژه، صورت گرفته باشد.
نكته قابل توجّه ديگر، اين است كه از برخى گزارش ها چنين استفاده مى شود كه غالبا توقيعاتى كه بين شيعيان و امام عصر، رد و بدل مى شده، بدين گونه بوده كه پاسخ هاى امام عليه السلام لا به لاى سطرهاى نوشته شده در نامه اصلى، درج مى شده است. به عنوان نمونه، نجاشى، ذيل معرّفى «محمّد بن عبد اللّه بن جعفر حميرى» ـ كه توقيعات نسبتا زيادى به نام وى در كتب حديثى گزارش شده است ـ مى گويد:

1.ر.ك: معجم مقاييس اللغة، ج ۶ ص ۱۳۴؛ مجمع البحرين، ج ۴ ص ۵۳۹ .

2.رك: الغيبة، طوسى، ص ۳۹۵، ح ۳۶۵ .

3.ر.ك: كمال الدين، ص ۵۰۳ ـ ۵۰۴ ش ۳۲ ـ ۳۶ .

صفحه از 393