بررسي انتساب كتاب روضه الكافي بر كليني - صفحه 352

تصرّف خود درآورد . در سال 275 ق ، احمد بن الحسن الماردانى ، شهر رى را زير نفوذ خود درآورد و بار ديگر ، به ترويج تشيّع پرداخت و اين وضعيت و دگرگونى ، همچنان ادامه يافت . ۱
اين امر ، در كنار حوادث طبيعى مختلفى همچون سيل ها ، زلزله ها و بيمارى هاى فراگير ، باعث شدند تا تاريخ علمى و فرهنگى رى در سده هاى دوم و سوم هجرى ، در هاله اى از ابهام فرو رود . بدين خاطر ، از جزئيات زندگى و تحصيل و دوران جوانى كلينى تا دوره اى كه اقدام به تدوين كتاب الكافى نمود ، گزارش چندانى در تاريخ وجود ندارد . احتمالاً او سال هاى ابتدايى زندگانى خود را در همان زادگاه خود سپرى كرده و سپس جهت كسب معلومات دينى ، به قم روى آورده است . پس از استفاده از محضر مشايخ آن حوزه ، جهت تكميل اطلاعات خويش به سفرهاى متعدّدى دست زد كه در رأس آن مى توان از ديدار او از حوزه هاى كوفه ، نيشابور و بغداد نام برد .
كلينى پس از ديدار با بزرگان اين حوزه ها ، بار ديگر به رى عزيمت نمود و اين در شرايطى بود كه حوزه رى در آن زمان ، حوزه جوانى به شمار مى رفت و دقيقا مشخص نيست كه كلينى در چه تاريخى به رى بازگشته است ؛ امّا به احتمال قوى ، اقامت او در اين شهر ، به دهه هاى چهارم و پنجم عمر وى و پس از سال سيصد هجرى باز مى گردد ؛ زيرا كلينى ، الكافى را در زمانى كه مرجع شيعيان رى بود تأليف نمود و به نظر مى رسد كه همين مقام و موقعيت او باعث شد تا يكى از دل سوختگان، ۲

1.الكلينى وكتابه الكافى ، ص ۲۵ ـ ۲۷ .

2.مرحوم شيخ محمّدباقر كمره اى ، در مورد شخص تقاضاكننده مى نويسد : در شروح چندى كه بر كتاب الكافى نوشته شده است ، تا آن جا كه مطالعه شده ، كسى خبر و نشانى از اين شخص نداده است و نشانه اى از وطن و محل زندگى و موقعيت اجتماعى او به دست نيامده است . در شرح ملّا خليل قزوينى ، به طور احتمالى ، او را از اهل رى شمرده است ؛ ولى هيچ گواهى به دست نداده است . اگر ميسّر بود كه شخصيت طرف نامه نگار شيخ بزرگوار كلينى ـ كه پايه تأليف اين كتاب مهم مذهبى و اثر جاويدان شده است ـ به دست مى آمد ، براى روشن شدن وضع اجتماعى و دسته بندى شيعه اماميه در عصر مبهم غيبت صغرا ، بسيار آموزنده و مفيد بود . وضع و تأليف كتابى مانند الكافى براى حفظ اساس مذهب شيعه اماميه در دوران كلينى ، كار بسيار اساسى و مهمى به شمار مى رود . اين كار ، نمونه فعاليت يك جامعه حسّاس و زنده و دورانديش است و بايد كار ملّتى به شمار رود ، نه كار يك فرد بر اثر تقاضاى يك شخص عادى.... صحيح به نظر مى رسد كه بگوييم اين نامه ، متضمّن دستور تأليف كتاب از رئيس مجامع سرّى مذهب شيعه ـ كه تا اين زمان هنوز ادامه داشته اند ـ رسيده و يا به اشاره مربوطان به ناحيه مقدّسه دوران غيبت صغرا انجام شده است كه تا هنوز در پرده ابهام باقى مانده و شيخ بزرگوار كلينى را تا اين جا تحت تأثير قرار داده كه بيست سال ، زانو زده و اين كتاب را تأليف كرده و اين كتاب داراى چنين موقعيت ثابت و جهانى گرديده است (ر . ك : شرح اُصول الكافى ، كمره اى ، ص ۴۸۳) .

صفحه از 370