تدوين در عصر پويايي علمي فرقه‏ها و مذاهب اسلامي - صفحه 147

يك اهتمام ورزيده اند.
مهم ترين ابزارى كه علماى فرق بويژه از قرن دوم به بعد، براى اثبات حقّانيت خود و بطلان مخالفان استفاده كردند، علم كلام بود. هرچند برخى، شكل گيرى اين علم را نيمه قرن دوم مى دانند، با اين حال، مباحث اوّليه آن (مثل: تعريف ايمان و كفر، جبر و اختيار، عدالت صحابه و امامت)، از دهه چهل و پنجاه هجرى در بين مسلمانان بروز كرد و نخستين بار، انديشه هاى قَدَرى و ارجاء، در حدود نيمه دوم قرن اوّل مطرح شد و به تدريج، با افزايش موضوعات مورد اختلاف و پيچيدگى مسائل، فرقه ها و شعب گوناگونى هم بر محور آنها شكل گرفت.
نقش شيعه در اعتلا و پيشرفت اين علم، قابل توجّه است و اوّلين نشانه هاى انديشه هاى كلامى را بايد در روايات منقول از حضرت على عليه السلام در باب آموزش در زمينه توحيد، نفى صفات جسمانى و مسئله قدر جستجو كرد. ۱ با اين حال، گسترش اين مباحث در محافل اماميه، از دوره صادقين عليهماالسلام شروع شد و اين دو امام، با تأكيدى كه به برخورد عقل گرايانه با مباحث اعتقادى داشتند، اين شيوه را در بين ياران خود و ائمّه بعدى تثبيت كردند. بيشترين توجّه و تلاش امام صادق عليه السلام ، در باب منزلت امامت و جايگاه امامت بود و در گفتارهاى منقول از ايشان، مفاهيمى مثل: امام مفترض الطاعة، خالى نبودن زمين از حضور امام، نبودن دو امام در زمان واحد، وصيت و نصّ در امامت و ... ، بسيار به چشم مى خورد. ۲
اين انديشه ها، توسط متكلّمان شيعه، بسط و ترويج شد تا به سده سوم رسيد كه چهره هاى مشهور و پيچيده اى مثل: ابوسهل نوبختى و خاندانش، ابن قبه رازى و ابوعيسى ورّاق و ... ، علم كلام را در اين مذهب، وارد مرحله جديدى نمودند كه در جاى خود برخى از آنها معرّفى مى شوند.

1.الكافى، ج ۱، ص ۱۳۴ ـ ۱۳۶ و ۱۵۵.

2.همان، ص ۱۶۸.

صفحه از 198