اسلامى، چهره هايى از ديگر بوم ها در رديف بزرگان اين مكاتب قرار گرفتند تا جايى كه شاخص مكتب بغداد در اين زمان، ابوالقاسم بلخى (م 301 ق) بود. وى كتاب المسترشد را در نقد كتاب الانصاف ابن قبه رازى امامى مذهب نوشت ۱ و در آن ادعا كرد امام يازدهم شيعيان بدون وارث از دنيا رفته است. اين كتاب كه از بين رفته است، منبعى براى قاضى عبد الجبار معتزلى (م 415 ق) و ابوالحسن اشعرى در مورد گروه بندى اماميه بعد از 260 ق بوده است. چهره ديگر اين مكتب، ابن اخشيد (م 326ق) است كه در زهد و فقه هم شهرت داشت و به شدّت با ابوهاشم جبايى مخالف بود و كتاب هاى النقض على الخالدى فى الارجاء، نقل القرآن، الاجماع و چندين كتاب در فقه نوشت. ۲
جنجالى ترين متكلّم معتزلى اين دوره كه مدّتى هم تمايلات شيعى داشت، ابوالحسين احمد بن يحيى راوندى (205 ـ 298ق) بود كه «در ميان همگنانش كسى حاذق تر و داناتر از او به كلام و جزييات آن نبود». ۳ وى با ابوعلى جبائى مناظراتى داشت ولى با روى گردانى از مكتب اعتزال، كتاب فضائح المعتزله را نوشت و در بخشى از آن به دفاع از تشيّع پرداخت؛ امّا بعد به دلايلى كه چندان روشن نيست دچار الحاد شد. ۴
او بيشتر آثار خود را، كه بيشتر از 114 مجلد بوده است، براى ابوعيسى يهودى اهوازى نوشته است و عاقبت هم در خانه همين فرد فوت كرد. عمده مطالب نوشته هايش، كفرآميز بوده و به طعن و ردّ رسالت پيامبران بويژه پيامبر اسلام و قرآن پرداخته است. از جمله كتاب هاى وى، التاج در قديم بودن عالم، الزمرّد در احتجاج عليه
1.معجم رجال الحديث، ج ۱۷، ص ۲۳۳.
2.همان، ۳۲۱ و ۳۲۲.
3.الفهرست، ابن نديم، ص ۳۱۷.
4.ابن نديم در اين مورد مى گويد: «يكى از آن اسباب اين بود كه علمى بيش از عقلش داشت».