وزارت سوم او در 311 و 312 ق، شلمغانى به خاطر روابط نزديك خود با محسن، پسر ابن الفرات، وارد دستگاه وزارت گرديد. ۱ وى به علّت بهره مندى از نفوذ سياسى توأم با منصب معنوى ارتباط با دستگاه نيابت، توانست تبليغات خود را در ميان مقام هاى بالاى دستگاه ادارى متمركز كند و تعداد قابل توجّهى هوادار به دست آورد. در ميان آنان، احمد بن محمّد بن عبدوس، ابراهيم بن محمّد بن ابى عون، ابن شبيب زيات، ابوجعفر بسطام، ابوعلى بسطام و حسين بن قاسم بن عبد اللّه بن وهب قرار داشتند. ۲ شخص آخر، در سال 319 ق، مقام وزارت المقتدر را عهده دار بود، امّا هفت ماه پس از وزارت، در 320 ق بركنار گرديد. ۳ اين وزير، به شهر رقّه تبعيد گرديد و بنى بسطام، از دوستان وى نيز دستگير و اموالشان مصادره گرديد. ۴
شلمغانى، از سال 312 ق مخفى شد و از ترس از بغداد گريخت. سرانجام در اوايل حكومت الراضى، به سال 322 ق، با چند تن ديگر از شخصيّت هاى پيرو خود دستگير شدند. شلمغانى و ابن ابى عون، از ياران نزديك وى را گردن زده و جسد ايشان را به دار آويختند و سپس نعش آن دو نفر را سوزانده و خاكسترش را در دجله ريختند. ۵ ديگر پيرو او، حسين بن قاسم، از وزراى دوره المقتدر، در همان سال در رقّه كشته و سرش را به بغداد آوردند. ۶
خاندان بسطام، يكى از خاندان هاى قديم بوده اند كه در دستگاه خلفاى بغداد و امراى اطراف، در شمار كتّاب و كارگزاران ديوانى، عهده دار پاره اى مشاغل مى شده اند و از اين خانواده، ابوالعباس احمد بن محمّد بن بسطام و پسرانش، ابوالقاسم على
1.. تجارب الاُمم، ج ۵ ، ص ۱۸۵.
2.. الكامل فى التاريخ، ج ۸ ، ص ۲۹۰؛ الفخرى، ص ۲۷۴.
3.. همان، ص ۲۳۰ و ۲۳۸.
4.. خاندان نوبختى، ص ۲۳۲.
5.. الكامل فى التاريخ، ج ۸ ، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۴.
6.. همان، ص ۲۹۴.