تحوّلات سياسي عصر كليني(جهان اسلام، بغداد، ري، قم) - صفحه 65

قدرت يابى شيعيان و افزايش دامنه نفوذ آنان است. اين گسترش نفوذ سياسى، به دو شكل بروز نمود. بخشى به صورت جنبش هاى ضد خلافت عباسى و يا تشكيل حكومت در مناطق مختلف بود كه شرح كوتاه آن عرضه خواهد شد. بخشى نيز به صورت حضور شيعيان در دستگاه خلافت و مشاركت در قدرت سياسى بود. در اين راستا مى توان از خاندان شيعى آل فرات و آل نوبخت نام برد كه در دوران خلافت مقتدر و راضى باللّه ، به عالى ترين مسئوليت هاى قدرت و سياست در نظام خلافت عباسى دست يافتند.
خاندان فرات، در نيمه دوم قرن سوم هجرى، در دستگاه خلفاى عباسى به امور ديوانى اشتغال داشتند. ۱ در دوران معتمد و معتضد، به دليل شرايط نامناسبى كه براى شيعيان حاكم بود و همه جا در تعقيب و كنترل شديد حكومت قرار داشتند، مجالى براى فعاليت هاى سياسى اين خاندان نبود. امّا پس از معتضد، شرايط بهترى نسبت به پيش براى شيعيان رخ نمود. در زمان مقتدر عباسى، شرايط دچار تغيير فاحشى گرديد. به دليل سن كم خليفه و ضعف مديريت وى، بار ديگر نيروهاى ترك، فرصت قدرت نمايى يافتند و در امور دربار و خليفه، مداخله نمودند. شرايط مذكور، فرصتى براى شيعيان فراهم آورد تا با استفاده از موقعيت سياسى بهترى كه فراهم شده بود، در دربار خلافت نفوذ كنند.
خاندان فرات كه از پيش در دستگاه خلاف حضور داشتند، در زمان مقتدر، نفوذ خود را بيش از پيش افزايش دادند. در اين دوران، نفوذ ابوالحسن بن فرات و ديگر افراد خاندان او، همچنين عده اى ديگر از شيعيان، در دربار عباسى افزايش يافت. خود ابوالحسن تا جايى پيش رفت كه با كسب منصب وزارت، ۲ مشاور خليفه در انجام بسيارى از امور گرديد و توانست موقعيت هاى سياسى و اقتصادى شيعيان را

1.. تجارب الاُمم، ج ۱، ص ۱۵.

2.. مروج الذهب، ج ۴، ص ۳۰۵.

صفحه از 143