تحوّلات سياسي عصر كليني(جهان اسلام، بغداد، ري، قم) - صفحه 76

سياسى منتفذ حكومت عباسى به وجود آيد كه هر يك از آنان براى تصاحب قدرت و رسيدن به امير الامرايى كوشش مى كرد. ۱ ابن اثير ، چگونگى حكومت را در دوران الراضى باللّه چنين توصيف كرده است:
جز بغداد و توابع آن ، در دست خليفه نماند و حكومت به تمامى ، در دست ابن رائق بود و خليفه هيچ قدرتى نداشت. بصره در دست ابن رائق، خوزستان در دست بريدى، فارس در دست عماد الدولة بن بويه، كرمان در دست ابوعلى محمّد بن الياس، ملك رى و اصفهان و جبال در دست ركن الدولة بن بويه و وشمگير ، برادر مردآويج بود كه براى به دست گرفتن آن در حال ستيز بودند ، و موصل ، ديار بكر ، مضر و ربيعه در دست بنى حمدان، مصر و شام در دست محمّد بن طغج، مغرب و آفريقا در دست ابوالقاسم القائم بامر اللّه بن مهدى علوى ، ملقّب به اميرالمؤمنين كه دومين حاكم آنان بود، اندلس در دست عبد الرحمان بن محمّد ، ملقّب به ناصر اموى، خراسان و ماوراء النهر در دست نصر بن احمد سامانى، طبرستان و گرگان در دست ديلميان و بحرين و يمامه در دست ابوطاهر قرمطى بود. ۲
چنان كه پيش تر اشاره شد ، مستكفى در سال 334 ق ، به دست آل بويه از سلطنت خلع گرديد. اين مقطع تاريخ ، شاهد تحوّل مهم ديگرى از تاريخ بنى عباس است و مى توان از آن به عنوان دوران سوم عباسى يا نفوذ آل بويه شيعى ايرانى نام برد. احمد معزوله ديلمى ، با مخالفان خود در بغداد جنگيد و در اين جنگ پيروز شد. پس از مستكفى، المطيع للّه به خلافت رسيد. حكومت وى تا سال 363 ق و به مدّت 29 سال ادامه داشت. ۳ در اين مدّت ، اسمى از خلافت ، نصيب وى گشت و در واقع ، قدرت در دست معزّ الدوله و ديگر بوييان بود. ۴

1.. از سال ۳۲۴ ـ ۳۳۴ ق، هفت بار امير الاُمراها تغيير كرد. در ادامه نوشتار، در گزارش سياسى وضعيت بغداد در عصر دوم عباسى، شرح اجمالى اين تغييرات عرضه شده است.

2.. الكامل فى التاريخ، ج ۸ ، ص ۳۲۳.

3.. البداية و النهاية، ج ۱۱، ص ۲۷۶.

4.. مروج الذهب، ج ۴، ص ۳۷۲.

صفحه از 143