شمرد.
4. علامه طباطبايي در بيان مصداق آيه، علاوه بر آن که اصطلاح «جَري و تطبيق» را به کار گرفته، گاه تعبير «مصداق بطن» را به کار ميبرد؛ يعني براي آيه، بجز معناي ظاهري، معنايي بطني منظور داشته و مصداقي از آن معناي بطني را در روايت، نشان داده است.
5 . در ذيل عنوان «ايضاح مفهومي»، مواردي که به تعيين يکي از دو معنا اشاره دارند، نيز ذيل همين عنوان، گنجانده شدهاند.
6 . در روايات تفسيري، موارد «نقل به معنا» بسيار است و گاه چندين روايت، به يک حديث بر ميگردند که با تعبيرها و حذف و اضافههايي نقل شده است.
بخش دو. حُجّيت احاديث تفسيري
پيش از ورود به مسأله، چند مطلب را ياد آوري ميکند:
نخست. موضوع حُجّيت، چيزي است که امروزه به عنوان «ميراث روايات تفسيري» در اختيار ما قرار دارد و اين مبحث، هرگز ناظر به مسأله جايگاه پيامبر( و ائمه( در مقام تفسير قرآن، نيست. به تعبير ديگر، در اين جا از حُجّيت سنت در مقام اثبات، سخن ميرود و سنّت ثبوتي يا سنّت مَحکي، منظور نظر نيست.
دوم. وقتي از حُجّيت سخن ميرود، مراد، يکي از موارد زير است:
1. تعيين يکي از دو معناي احتمالي، بر پايه روايت، چنان که شيخ طوسي در مقدمه تفسير التبيان، يکي از موارد نياز به روايات را همين دانسته است، آن جا که ميگويد:
رابعها: ما كان اللفظ مشتركاً بين معنيين، فما زاد عنهما ويمكن أن يكون كل واحد منهماً مراداً، فإنه لا ينبغي أن يقدم أحد به فيقول: إنّ مراد الله فيه بعض ما يحتمل ـ إلا بقول نبي أو إمام معصوم ـ ، بل ينبغي أن يقول: إنّ الظاهر يحتمل لاُمور وكل واحد يجوز أن يكون مراداً علي التفصيل؛ ۱
چهارم: آنجا که لفظ بين دو معنا يا بيشتر مشترک باشد و ممکن است هر کدام از آن دو معنا مقصود باشد. پس در اين صورت شايسته نيست که کسي يکي از آن معاني را اخذ کند و بگويد که منظور خداوند برخي از آن معاني محتمل است، مگر آن که اين اخذ ناشي از قول پيامبر يا امام معصوم باشد. بلکه شايسته است که بگويد: از ظاهر، چند امر محتمل است و هر کدام از آنها رواست که مراد و مقصود باشد.
2. تعيين مصداق انحصاري براي آيه، مانند تفسير آيه ولايت و آيه تطهير و تفسير «کوثر» در روايات.
3. تفسير آيه بر خلاف ظاهر، که اين موضوع، در زمينه روايات اعتقادي و فقهي، خود را بيشتر آشکار ميسازد.
1.التبيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص۴ ـ ۶ .