حضرت در ضمن حديثي در باره علي عليه السلام فرمود: او امامي است که خداي تعالي علم هر چيزي را در او احصا کرده است.
ابن عباس از امير المؤمنين عليه السلام روايت کرده است که فرمود: به خدا سوگند! من
امام مبين هستم که ميان حق و باطل جدايي مياندازم و اين را از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به ارث بردهام.
ميگويم: اين دو حديث در صورتي که صحيح باشند، تفسير آيه محسوب
نميشوند، بلکه مضمون آنها جزء بطن قرآن و اشارات آن است. و مانعي ندارد
که خداوند بندهاي را که داراي توحيد و عبوديت خالص براي اوست، از علم به آنچه در کتاب مبين است بهرهمند سازد و آن کس سيد موحدان بعد از رسول خدا است.
و موارد ديگر. ۱
6 . بيان حکمت و علّت حکم
در برخي از روايات تفسيري، علت و حکمت حکم مذکور در آيه ۲ تشريح ميگردد. از قبيل:
ابن بابويه، قال: حدّثنا علي بن أحمد، قال: حدّثنا محمّد بن أبي عبد الله، عن محمّد بن إسماعيل، عن علي بن العبّاس، قال: حدّثنا القاسم بن الربيع الصحّاف، عن محمّد بن سِنان، أنّ الرضا( کتب إليه فيما کتب من جواب مسائِله: «عِلّة تزويج الرجُل أربَع نِسوَة و يحرُم أن تتزوّج المَرأة أکثر من واحِد، لأنّ الرجُل إذا تزوَّج أربع نسوة کان الولَد منسوباً إليه، و المَرأة لو کان لها زوجان أو أکثر من ذلک، لم يعرَف الولَد لمن هُوَ، إذ هُم مشترکون في نکاحها، و في ذلک فَسادُ الأنساب و المواريث و المعارف»؛۳
محمد بن سنان گفت که امام رضا( در جواب مسائلش نوشت: علت اين که
مرد ميتواند چهار زن بگيرد، ولي حرام است بر زن که بيش از يک شوهر
نمايد، آن است که هرگاه مرد با چهار زن ازدواج کند، فرزند حاصل از
اين ازدواجها به او منسوب است، ولي اگر زن دو شوهر داشته باشد يا بيشتر از آن، معلوم نيست که فرزند مال کدام يک از آنان است؛ زيرا همه آنها در نکاح با زن مشترکاند و در اين صورت، فساد انساب و ميراثها و شناخت يکديگر رخ مينمايد.
7. استناد به قرآن
1.براي ساير موارد، ر.ک : همان، ج ۲،ص ۳۴۷؛ ج ۴، ص ۱۷۸؛ ج ۵، ص۲۰۰، ۲۱۸، ۲۳۶، ۲۸۲؛ ج ۶، ص ۲۱۸؛ ج ۷، ص ۱۱۱؛ ج ۸، ص ۲۹۰؛ ج ۱۰، ص۴۱، ص ۱۲۹؛ ج ۱۵، ص ۵۴، ۲۰۷؛ ج ۱۴، ص ۲۰۳؛ ج ۱۵، ص ۵۴، ۲۰۷؛ ج ۱۶، ص ۵۶، ۹۸، ص۳۹۲؛ ج۱۹، ص ۲۳، ۱۰۳، ۲۵۷، ۳۰۲؛ ج ۲۰، ص ۱۴۴، ۱۶۳.
2.به تعبير مشهور: فلسفه حکم يا فلسفه تشريع.
3.البرهان في تفسير القرآن، ج ۲۲، ص ۱۸، ح ۲۰۹۷.