و اگر تفسير العياشي، تفسير علي بن إبراهيم القمي، تفسير فرات الکوفي، تفسير البرهان و تفسير نور الثقلين نيز تحليل گردند، از آن تحليل، چنين تعريفي استخراج خواهد شد.
تفسير روايي
تفسير روايي، به کتابهايي گفته ميشود که مؤلفان آنها، روايات را به ترتيب سور و آيات قرآن، گرد آوردهاند و غالباً، مانند کتابهايي که روايات فقهي در آنها گردآوري شده است، اظهار نظر و جمعبندياي بر آنها نيفزودهاند؛ از قبيل: تفسير علي بن إبراهيم القمي، تفسير العياشي، تفسير البرهان و... .
تفسير اثري
تفسير اثري، به کتابهايي گفته ميشود که مؤلفان آنها، آيات قرآني را بر پايه روايت (اثر)، توضيح داده و تفسير کردهاند؛ از قبيل: تفسير الصافي، تفسير لاهيجي، و... .
متأسفانه در بيشتر نوشتهها، دو عنوان تفسير اثري و تفسير روايي، به يک معنا به کار ميروند و در ذيل عنوان تفسير اثري، از هر دو نمونه کتاب، ياد ميشود، در حالي که در حقيقت، اين دو، تفاوت جوهري دارند؛ چرا که يکي (تفسير روايي)، تنها گردآوري حديث است و مؤلف به جمعبندي، اظهار نظر، و به تعبير واضحتر: به بيان مراد خداوند از آيه نپرداخته است، بر خلاف ديگري (تفسير اثري). در واقع، بايد اذعان داشت که تفسير اثري، عنوان درستي براي آن دسته از کتابهاست که مفسّر، در آنها، بر پايه نقل و روايت (اثر)، به کشف مراد خداوند ميپردازد.
اين خلط و آميختگي، در کتابها و آثاري که به بيان روشهاي تفسيري پرداختهاند يا فقط به بررسي تفاسير اثري نظر دارند، ديده ميشود.
2. پيشفرضها
در موضوع روايات تفسيري، پيشفرضهايي مطرح است که همگان به آنها اعتقاد دارند و بر پايه آنها وارد گفتگو و مباحثه ميشوند. اين موارد را ميتوان چنين فهرست کرد:
1. اعتقاد به فصاحت و بلاغت تمامي آيات قرآن؛
2. اعتقاد به اين که قرآن به «لسان عربي مبين» ۱ نازل شده است و خود را «بيان» ۲ و «تبيان» ۳ معرفي ميکند؛
3. اعتقاد به اين که قرآن، پيامبر( را «مبين» ۴ خود، معرفي کرده است؛
4. اعتقاد به اين که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه عليهم السلام، قرآن را معيار سنجش سخنان منسوب به خود، قرار دادهاند (اخبار عرض).
گرچه اصل اين موضوعات، مسلّماند، ولي تفسير آنها و برداشت از آنها يکسان نيست؛ بلکه برخي از آنها (چون مبين بودن پيامبر)، مورد تفسيرهاي کاملاً متفاوت و گاهي متضاد، قرار گرفته است.
1.سوره نحل، آيه ۱۰۳؛ سوره شعراء، آيه ۱۹۵.
2.سوره آل عمران، آيه ۱۳۸.
3.سوره نحل، آيه ۸۹ .
4.سوره نحل، آيه ۴۴ و ۶۴ .