کدام توجّه دادهاند ۱ با اين همه، نخستين و تنها مأخذ مستقلّ که به مجازات روايي اختصاص دارد، کتاب المجازات النبوية تأليف سيد رضي رحمه الله (م 406ق) است که در آن، معناي مجازي بيش از 360 روايت تبيين شده است. او در اين اثر به سبب ضيق وقت و عهدهداري مسئوليتهاي اجتماعي، اصل را بر ايجاز و اختصار گذاشته و از همين جهت، به تبويب و تنويع روايات تبيين شده در آن نپرداختهاست ۲ ؛ در عين حال، نظر به جايگاه بلند علمي مؤلف و تأثير نظري اثر او در نگرش به روايات مجازي پس از وي، بررسي روش سيد رضي رحمه الله در مواجهه با مجازات روايي در کتاب المجازات النبوية، در حوزه مطالعات فقهالحديثي، امري ضروري مينماياند که پژوهش حاضر پس از بيان مقدمات لازم عهدهدار آن است.
مجاز، جايگاه و اقسام آن
«مجاز» از ريشه «جوز»، بر وزن «مَفعَل» مصدر ميمي و در لغت، به معناي عبورکردن است: «جُزتُ الطريق جوازاً و مجازاً»، يعني راه را طي کردم ۳ بر همين اساس، «تجوّز في کلامه»، به معناي «تکلّم بالمجاز»، سخنگفتن بر سبيل مجاز است. مجاز در تعريف ديگري به معناي طريقه، روش و وسيله به کار رفته است: «جعل فلان ذلک الامر مجازاً الي حاجته»؛ يعني آن را وسيلهاي براي برآوردن نياز خود قرارداد ۴ خطيب اين عبارت را به مفهوم «جَعَلَه طريقاً الي تصوّر معناه»؛ يعني آن را راهي به تصوّر معناي آن قرارداد، ذکرکرده ۵ که بر بعد ادبي مجاز دلالت ميکند.
مجاز در اصطلاح اديبان و اصوليان، کاربرد لفظ در معناي غيروضعي، همراه با قرينه مانعه و علاقه و مناسبت ميان معناي حقيقي و غيروضعي است ۶ بنا بر اين و با توجه به معناي لغوي اين واژه، مجاز روشي است که با بهکارگيري آن، معنايي غير از معناي وضعي لفظ، به ذهن مخاطب انتقال مييابد.
از اين رو، مجاز در بلاغت، يکي از اقسام علم «بيان» است و «بيان» دانشي است که ذكر «معنا»ي واحد را به طرق گوناگون ـ كه از لحاظ وضوح دلالت متفاوتاند ـ همراه با دلالت آشكار بر آن معنا و مطابقت با مقتضاي حال، ميسر ميکند ۷ موضوع علم بيان، لفظ عربي به لحاظ كيفيت وضوح دلالت است كه در سه بخش «تشبيه»، «مجاز» و «كنايه» بررسي ميشود. نخستين واضع اين علم «ابوعبيده معمر بن مثني» است كه نخستين بار در «مجازالقرآن» به مباحث آن پرداخته است. بنا بر اين، ميتوان تصوّر کرد که ثمره علم بيان، آشنايي با اسرار كلام عرب و شناخت گونههاي متنوّع آن در افاده معناي
1.براي نمونه ر.ک : الجامع، ج۷، ص۱۲۱ ـ ۱۲۲؛ صحيح مسلم، ج۷، ص۱۴۴؛ تأويل مختلف الحديث، ص ۱۹۶ ـ ۱۹۷ ؛ معاني الاخبار، ص ۳۱۳ـ۳۱۴؛ تصحيح الاعتقادات الامامية، ص ۱۴۶ ـ ۱۴۷؛ کتاب اسرار البلاغة، ص ۳۵۸؛ الامالي، ج ۲، ص۲ ـ ۶ ؛ الوافي، ج ۱، ص۴۲۴؛ بحارالأنوار، ج ۲۷، ص۹۰.
2.ر.ک : المجازات النبوية، ص ۲۸، ۱۷۷ ـ ۱۷۸، ۱۸۵، ۳۹۶.
3.العين، ج ۶، ص۱۵۴؛ لسان العرب، ج ۵، ص۲۲۶.
4.لسان العرب، ج ۵، ص۳۲۹.
5.الايضاح في علوم البلاغة، ص ۱۵۴.
6.ر.ک : اسرار البلاغة، ص ۳۹۵ و ۳۵۰؛ مختصر المعاني، ص ۲۱۸؛ جواهر البلاغة، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ اصول الفقه، ص۵۴.
7.ر.ک : مفتاح العلوم، ص ۱۶۲؛ الايضاح، ص ۱۲۱؛ مختصر المعاني، ص ۱۸۳؛ جواهر البلاغة، ص ۲۴۴ ـ ۲۴۵؛ علوم البلاغة، ص ۱۸۹. براي آشنايي با ديدگاههاي علماي ادب و مقايسه آنها در اين باره ر. ک : المعجم المفصل، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰.