روش سيد رضی رحمه الله در مواجهه با مجازات روايی در المجازات النبويه - صفحه 87

واحد به لحاظ بلاغت است ۱
افزون بر اين، مجاز يکي از موضوعات «مبحث الفاظ» در علم اصول است که در مباحث مربوط به وضع و استعمال الفاظ در «حقيقت» و «مجاز»، به منظور شناخت دليل شرعي لفظي ۲ مورد بحث قرار مي‌گيرد ۳
در ديدگاه جمهور اديبان و اصوليان، مجاز عبارت است از:
کاربرد لفظ درمعنايي غير از معناي موضوعٌ‌له(حقيقي) خود، به جهت علاقه(مناسبت و پيوندي که ميان معناي حقيقي و مجازي وجوددارد)‌ بين معناي حقيقي و معناي مجازي، همراه با قرينه‌اي ۴ که مانع از اراده معناي حقيقي است ۵
بنا بر اين، از نظر ادبي، استعمال مجازي فقط در صورتي صحيح است که ميان معناي حقيقي و مجازي، «علاقه»‌اي وجود داشته‌ باشد و علاوه بر آن قرينه‌اي در ميان باشد که از اراده معناي حقيقي باز دارد. مظفر پس از تصريح به وجود اختلاف ميان دانشمندان، در اين زمينه، دو ديدگاه را به صورت خاصّ مدّ نظر قرار مي‌دهد:
1. صحت استعمال واژه در معناي «مجازي» مشروط بر اجازه واضع و وجود علاقه‌هايي است که در علم بيان مورد بحث قرار مي‌گيرند.
2. صحت استعمال واژه در معناي «مجازي»، «طبعي» و تابع استحسان ذوق سليم است؛ به اين معنا که صرفاً وقتي معناي غير وضعي با معناي وضعي مناسب باشد و ذوق سليم نيز آن‌ را نيکو شمارد، استعمال مجازي صحيح است.
مظفر سپس، ديدگاه دوم را برمي‌گزيند و هماهنگي زبان‌هاي گوناگون در معاني مجازي را دليل ترجيح خود اتّخاذ مي‌کند؛ چنان‌که براي نمونه در همه زبان‌ها، «شير» مجاز از انسان‌ شجاع است، حتي اگر واضع، اجازه چنين برداشتي را نداده‌ باشد و هيچ ‌کس آن را در معناي «بد بودهان» مجاز قرار نمي‌دهد؛ حتي اگر واضع اجازه آن را صادر کرده باشد ۶

1.ر.ک : جواهر البلاغة، ص ۲۴۵ ـ ۲۴۶؛ علوم البلاغة، ص ۱۹۰ ـ ۱۹۲.

2.دليل شرعي در مقابل دليل عقلي، يكي از ادله استباط حكم شرعي است كه از شارع(كتاب و سنت) صادر شده و در آن دلالتي بر حكم شرعي وجود دارد. دليل شرعي لفظي، همان کلام شارع است و از «مجاز» ذيل دليل شرعي لفظي سخن گفته مي‌شود(ر.ک : دروس في علم الاصول، ص ۲۶۹ ـ ۲۷۰ و ۴۰۳ ـ ۴۰۶).

3.ر.ک : دروس، ص ۲۶۸ ـ ۲۷۲.

4.قرينه دوگونه است: «مانعه (صارفه)» و «معينه». از آن‌جا که حمل لفظ بر غير معناي موضوع‌له در مجاز، خلاف اصل محسوب مي‌شود، به قرينه‌اي نياز است که خلاف اصل را تجويز کند. منظور از قرينه در مجاز، به کاربردن علامت و نشانه‌اي است که نشان دهد معناي حقيقي منظور نيست و ذهن شنونده را از آن منصرف کند. اين قرينه را اصطلاحاً «قرينه مانعه يا صارفه» گويند؛ يعني قرينه‌اي که از حمل لفظ بر معناي موضوع‌له آن باز مي‌دارد. «قرينه معينه» نيز آن است که براي تعيين معاني حقيقي لفظ مشترک به کار مي‌رود (ر.ک: الدروس، ص ۴۰۳).

5.ر.ک : اسرار البلاغة، ص ۳۵۰ و ۳۹۵؛ مفتاح العلوم، ص ۳۵۹؛ مختصر المعاني، ص ۲۱۸؛ جواهر البلاغة، ص ۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ علوم البلاغة، ص ۲۲۹، اصول الفقه، ص۵۴؛ مباني استنباط حقوق اسلامي، ص۲۹؛ براي آشنايي با ديدگاه جمهور علماي ادب ر.ک : المعجم المفصل، ص ۶۳۷-۶۳۹.

6.ر.ک : اصول الفقه، ص۳۶.

صفحه از 101