معناشناسي واژگان بر اساس عرف زبان عربي
نخستين ابزار فهم و ويژگي مشترک استنباط معاني مجازي در تمام روايات المجازات النبوية، معناشناسي واژگان کليدي به کار رفته در آنهاست. سيد رضي رحمه الله اين مبناي نظري را بر اساس عرف زبان عربي و از رهگذر استشهاد به شواهد لغوي، ادبي، کاربردهاي قرآني و روايي مدلّل ميکند. وي ابتدا موضع مجاز را بيان ميکند و سپس به ذکر معناي لغوي آن با استناد به کاربردهاي عرفي و ادبي ميپردازد و وجه مجازيبودن روايت را تبيين مينمايد. افزون بر اين، از آنجا که گاه براي لفظ يا عبارت مجاز، بيش از يک معنا متصوّر است، در مواردي، وجوه گوناگون معناي مجازي را توضيح ميدهد:
نمونه اول:
روايت شماره 38:«لو يعلمون ما يکون في هذه الأُمة من الجوع الأَغبَرِ و مِن المَوتِ الأَحمَرِ»۱؛ کاش ميدانستند گرسنگيهاي خاکآلود و مرگهاي سرخي را که در اين امت به وجود خواهد آمد.
 از نظر سيد رضي رحمه الله در اين روايت دو استعاره وجود دارد:
 1. «الجوع الأغبر» که در آن غبارآلودي به مثابه وصف «گرسنگي» به کار رفته است؛ زيرا در عرف زبان عربي، نسبت دادن تيرگي و خاکآلودگي به سختيها و بحرانها امري شايع است؛ چنانکه از خشکساليها به دليل کمبود بارش و رويش گياهان با عبارت «هذه حِجج غُبر» ۲ ياد ميکنند ۳
 2. «الموت الأحمر» که در آن، «سرخي» در جايگاه صفت مرگ واقع شده که در عادت زباني عرب شايع است؛ چنانکه روز نبرد و درگيري سخت را به «الأحمر» وصف ميکنند و آن را «اليوم الأحمر» مينامند. از همين رو، در اين روايت نيز «الأحمر» وصفِ «الموت» قرار گرفته است. دليل وصف روز نبرد يا مرگ با «الأحمر» نيز خونآلودگي زمين و بدنها و چهرهها و زرههاست که به سبب شدت نبرد به وجود ميآيد ۴
 بنا بر اين، پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم در اين روايت، با استفاده از دو تعبير مجازي، از قحطيها و خشکساليها و جنگها و درگيريهايي خبر داده که در آينده بر امت اسلامي جاري خواهد شد.
نمونه دوم:
روايت شماره 80 : «عائد المريض علي مَخارف الجنة»۵؛ عيادت کننده بيمار بر ميوه بهشت است!
 واژه «مَخارف» در اين روايت موضع مجاز است که دو وجه براي آن متصوّر است:
                         
                        
                            1.همان، ص۷۷.
2.«غُبر» جمع «أَغبَر» به معناي غبارآلود است.
3.ر.ک : همان، ص۷۷.
4.ر.ک : همان، ص۷۸.
5.همان، ص۱۱۸.