ميتوان گفت بيشترين بهره مغنيه از شرحهاي پيشين، از شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد است. وي در موارد بسيار زيادي قول او را به عنوان نقل تاريخي در شرح خود به کار گرفته و آن را پذيرفته است.
اين استفادهها به چند شکل است: گاهي قول او را تأييد کرده، همچون خطبه 9 که امام ميفرمايند:
«و قد أرعدوا و أبرقوا ...» مينويسد:
الضمير في أرعدوا و ابرقوا لأصحاب الجمل كما في شرح ابن أبي الحديد .. . ۱
و گاه نيز گفتار وي را نپذيرفته، چنان که در خطبه 25 ذيل عبارت «و بمعصيتكم إمامكم في الحق، و طاعتهم إمامهم في الباطل»، ميبينيم:
و نقل ابن أبي الحديد عن الجاحظ: «ان العلة في عصيان أهل العراق و طاعة أهل الشام ان أهل العراق ذوو نظر و فطنة ينقبون عن عيوب الأمراء و الرؤساء، و اهل الشام ذوو بلادة و جمود علي شيء واحد لا يروون النظر، و لا يسألون عن مغيّب الأحوال». و هذا مجرد وهم و كلام، فأية عيوب أظهرها أهل العراق لحكم الإمام عليه السلام و الصحيح ما قاله المورخون و اهل السير القدامي و الجدد ۲
شيخ مغنيه از شرح ابن ميثم نيز بهره برده است. در اين باب نيز گاهي اقوال ابن ميثم را پذيرفته؛ چنان در ذيل حکمت 397، پس از شرح لغات غريب مينويسد:
و في تفسير هذه الحكمة أقوال ذكرها ابن أبي الحديد، و أرجحها ما ذهب اليه ميثم و الشيخ محمد عبده، و يتلخص بأن من حاول التأليف بين المتناقضات كالجمع بين رضوان الله و معصيته، و بين الاعتداء علي الآخرين و الفوز بحبهم و ثقتهم. فقد حاول المحال. ۳
اما شارح گفتار ابن ميثم را در پنج ۴ مورد رد کرده که از آن جمله است در شرح عبارت «لقلما ادبر شيء فاقبل»، در خطبه 16. وي مينويسد:
سياق الكلام يدل علي ان المراد بالشيء هنا دولة قوم من الناس، و ليس المراد منه الحق كما في شرح ميثم. و عليه يكون المعني نادراً ما تعود دولة قوم بعد زوالها، و علي هذا ابن أبي الحديد و الشيخ محمد عبده. ۵
شايد بتوان گفت شيخ محمد جواد مغنيه بيشترين استفاده را از ابن ابي الحديد و پس از آن از شرح محمد عبده است که به اين شرح بسيار نظر داشته و در برخي موارد، نظر عبده را به عنوان نظر ارجح و برتر آورده و آن را تاييد کرده و گاه ديدگاه وي را به نقد کشيده است؛ به عنوان مثال در تأييد سخن عبده
1.همان، ج ۱، ص ۱۱۷.
2.همان، ج ۱، ص۱۷۸.
3.همان، ج ۴، ص۴۵۰.
4.اين پنج مورد عبارتند از: في ظلال نهج البلاغة، ج ۱، ص۱۳۷، ج ۴، ص۲۱۸، ج۴، ص۲۷۷، ج۴، ص ۱۸۲، ج ۴، ص۴۱۳.
5.همان، ج ۱، ص ۱۳۷.