در خطبه 190 آنجا که عنواني به نام «اسرائيل» باز کرده، به طور مفصل، در مورد شخص اسرائيل، يهود، اصل و ريشه آنها و همچنين رابطه آنها با اسرائيل کنوني، بحث کرده است. ۱
ساختار شرح
الف: شيوه و روششناسي کلي شرح
اما شيوه شارح، به گفته خود در مقدمه، همچون شيوه التفسير الکاشف، يعني ترتيبي است. ۲ وي در ابتدا همچون ترتيب نهج البلاغة، پس از نوشتن مقدمهاي نه چندان طولاني، خطبهها را شرح ميکند، پس از اتمام، بلافاصله به شرح نامهها، عهدنامهها و وصيت نامهها ميپردازد، و در نهايت، به شرح حکمتها و سخنان قصار ميرسد، ناگفته نماند که در ابتداي شرح کلمات قصار مقدمهاي مختصر مينويسد. وي در صدد است تا اين بخش از سخنان امام را مجزا از دو قسمت قبلي، يعني خطبهها و نامهها معرفي کند. حکمتها را نوعي حقيقت انساني که برخاسته از فطرت پاک آدمي است، ميداند. از طرفي وي معتقد است کل حکمتها با تمامي علوم، مرتبط و در تعاضد همديگرند که انسان ناگزير از تعليم آن نيست؛ مثلاً «قد تکذب العيون اهلها و لا يغش العقل من استنصحه» جزء مباحث علم فلسفه است و ... . در نهايت، حکم نهج البلاغة را مبتني بر سه نوع علم ميداند، علم اجتماع، علم نفس و علم اخلاق. و در ادامه، آنها را شرح و بسط ميدهد. ۳ پس از اين مقدمه، به شرح حکمتها ادامه ميدهد.
اما شيوه شرح وي به طور کلي و به اجمال [البته تفصيل آن همراه با کارکردهاي آن در هر بخش ملاحظه خواهد شد]، بدين شکل است که ابتدا ذيل هر سخني از امام، در بخشي به نام «اللغة» لغات را توضيح ميدهد. سپس به اعراب جملات ميپردازد؛ البته جملاتي که نياز به اعرابگذاري دارد. در ادامه در بخش «المعني» شروع به شرح ميکند؛ البته اين نکته بيشتر مربوط به خطبهها و نامههاي طولاني است، اما در جايي که سخن امام کوتاه و مختصر است، از بخشبندي کردن و شمارهگذاري اجتناب ورزيده و اگر هم لغتي دشوار بوده، بدون ايجاد بخشبندي، بلافاصله پس از توضيح لغات، شرح سخن را پي ميگيرد. ۴ اما به هر روي، شرح به صورت شرح معنا و تفسير جمله به جمله است، بدون اين که کلام را به حاشيه بکشاند. تمام اهتمام وي بر اين است که مراد کلام و منظور اصلي به خوبي درک شود؛ چنان که خود اين امر را اساس و کار شرح و تفسير معرفي کرده است. ۵
1.همان، ج۳، ص ۱۴۲ ـ ۱۴۶.
2.همان، ج۱، ص۶ .
3.همان، ج۴، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲.
4.وي ميگويد: و قسّمت الخطبة الطويلة و ما بينها و بين القصيرة، قسّمتهما الي فقرات. و وضعت لكل منهما أرقاماً ۱، ۲ إلخ. بقصد تسهيل الرجوع الي ألفاظ الخطبة و كلماتها عن طريق الفهرست، أما الخطبة القصيرة فسبيل الرجوع اليها سهل و لا تحتاج الي أرقام. (همان، ج۱، ص۱۳).
5.وي مينويسد: و ترتيبي في هذا الشرح كترتيب التفسير الكاشف ابتدئ بفقرة (اللغة) و ثانية (للإعراب) ثم شرح المعني و تفسيره جملة فجملة، علي طريقة القدامي في تفسير القرآن الكريم، واقفاً عند ظاهر الكلام بلا استطراد و حشو و قفزات... لأن هذا هو الأساس لكل شرح و تفسير، و لأن القارئ يتطلع قبل كل شيء الي المعني المراد (همان، ج۱، ص ۱۲).