قتل عثمان) و نكث بيعتي، و تطوع لمحاربتي مع عائشة و الزبير و طلحة «لا حاجة لي في بيعته، انها كفّ يهودية». ۱
و يا در شرح نامه پنجم، خطاب به اشعث بن قيس مينويسد:
كان الأشعث بن قيس عاملاً علي اذربيجان من قبل عثمان، و لما تولي الإمام الخلافة كتب اليه يطالبه بما في يده من أموال المسلمين، و قال له من جملة ما قال: (و ان عملک ليس لک بطعمة ... . ۲
اما در حکمتها هيچ جاي سخني براي فضاي صدور نگذاشته است؛ چنان که بلافاصله پس از ذکر سخن قصار، به شرح لغت دشوارياب آن حکمت (اگر موجود باشد) ميپردازد و در ادامه، حکمت را توضيح ميدهد. با اين همه، تمام اين توضيحات ويژه سخنان تاريخي حضرت است و در خطبهها و نامههايي که سخني از تاريخ نيست، بلکه مربوط به مباحث اخلاقي، کلامي و... است، شارح به طور مستقيم به سراغ شرح عبارتها (به صورت جمله به جمله) ميرود؛ بدون اين که از فضاي صدور و جغرافياي سخن و ... سخني نقل کند.
2. ذکر تاريخ صدور و ايراد کلام
از آنجايي که دريافتن تاريخ صدور کلام از مقدمات ورود به متن نهج البلاغة است، شيخ محمد جواد مغنيه نيز از اين نکته غفلت نورزيده و سعي کرده براي بهتر دريافتن متن نهج البلاغة به تاريخ ايراد سخن امام و البته در پارهاي از موارد اشارهاي گذرا داشته باشد؛ به عنوان مثال ميتوان به خطبه پنجم اشاره کرد که وي براي تاريخ گذاري آن مينويسد:
هذه الخطبة قالها الإمام بعد أن حدث ما حدث من أمر السقيفة و بيعة أبي بكر، و محاولة أبي سفيان إثارة الفتن و القلاقل . ۳
با اندک حسابي و با اين توضيح مختصر ميتوان دريافت که اين خطبه به احتمال در سال 11 هجري و پس از آن درگيري مهاجران و انصار براي از آن خود کردن خلافت ايراد شده باشد.
و يا در نامه دوم، پس از اين که مخاطبان نامه را معرفي ميکند، مينويسد:
الخطاب لأهل الكوفة ، ما في ذلک ريب، لأنه جاء بعد الانتهاء من حرب الجمل و فتح البصرة... ۴
3. مشخص کردن مخاطب کلام و يا نامه امام
در برخي موارد سعي شده مخاطب يا مخاطبان کلام و يا نامه امام به صورت بسيار مختصر معرفي شوند؛ چنان که ذيل خطبه چهارم ميخوانيم:
وجه الإمام عليه السلام هذا الخطاب للناكثين و المارقين الذين بايعوه ثم غدروا