و قسّمت الخطبة الطويلة و ما بينها و بين القصيرة، قسّمتهما الي فقرات. و وضعت لكل منهما أرقاماً 1، 2 إلخ. بقصد تسهيل الرجوع الي ألفاظ الخطبة و كلماتها عن طريق الفهرست، أما الخطبة القصيرة فسبيل الرجوع. اليها سهل و لا تحتاج الي أرقام ۱
البته در سراسر اين شرح به همين شکل عمل شده است، ولي به عنوان نمونه خطبه 127 را بدين شکل شرح کرده است. جملات امام در داخل پرانتز قرار گرفته و شرح خود را در طي سخنان جمله به جمله شرح ميدهد. اين روند در کل شرح به همين شکل ادامه دارد.
(انكم و ما تأملون من هذه الدنيا أثوياء مؤجلون). كل ما في الدنيا الي روال، إلا ما ينفع الناس، فإن أجره باق ما بقي الدهر: وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ. (الرعد/17). (و مدينون مقتضون) أي مسئولون و مطالبون بالالتزام و العمل بشريعة العدل و الرحمة التي تقول: وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ (الشعراء/183) (و أجل منقوص) تنقص الأعمار بتعاقب الليل و... . ۲
12. بيان هدف و نتيجهگيري از بحث
مؤلف در اکثر اوقات با بياني از هدف کلي و محور اصلي بحث نتيجهگيري ميکند. البته اين نکته، گاه با عبارت «الهدف» و در بيشتر موارد، با «الخلاصة» ذکر ميشود. گفتني است اين مطلب را يا در آخر شرح خود ميآورد و يا در آخر فقرههايي که دستهبندي شده است؛ نمونه:
وي در پايان فقره 6 ـ 7 از نامه 30 نوشته است:
و الخلاصة ان الإمام يوصي بوجه عام أن يلقن الطفل أولاً أصول الإسلام الضرورية، و يمرن علي السلوک الشرعي حتي إذا تقدمت به السن تعلم القرآن و الشريعة. ۳
2. گزاره به لحاظ محتوا (مؤلفههاي موجود در ضمن شرح)
شارح با استفاده و از اين گزاره سعي دارد محتواي خود را پربارتر و غنيتر کند. اين گزارهها عبارتاند از:
1. تقسيمبندي موضوعي مطالب در شرح برخي از سخنان امام
شارح در برخي خطبهها، نامهها و يا حکمتها که به نظر خود نياز به توضيحي مجزا و مفصل دارد، با الهام از سخن امام و با عنواني مناسب، کوشيده سخنان امام را دستهبندي کند و سپس به نتيجهگيري بپردازد. براي روشنتر شدن مطلب ميتوان عهد نامه مالک اشتر را مثال زد. اين نکته در اين عهدنامه نمود بيشتري دارد. در فقرات 10 ۴ و 15 ۵ ذيل القضاء، قضاوت و وظايف قاضي را طبق گفتار امام