روش شناسی شرح فی ظلال نهج البلاغه - صفحه 117

بهره‌جويي‌ها گاه براي رد اقوال ديگران است؛ همچون خطبه 210 آنجا که امام مي‌فرمايند: «فإنّا نستشهدک عليه بأكبر الشّاهدين شهادة» مي‌نويسد:
ضمير عليه يعود الي من نكص عن دعوة الإمام، و قال الشيخ محمد عبده: «أكبر الشاهدين هو النبي و القرآن». و الحق انه الله تعالي لقوله: قُلْ أَي شَي ءٍ أَكْبَرُ شَهادَةً قُلِ الله شَهِيدٌ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ
ج. يا براي تأييد گفته خود آيات را ذکر مي‌کندکه اين نکته را در اين شرح به کرات مي‌توان يافت؛ مثل خطبه212 که مي‌فرمايد: «و اشهد انه عدل». وي در شرح اين جمله مي‌نويسد:
ما من شيء إلا وراءه قضاء و تدبير، و هذا هو الدليل: إنْ هُوَ. أي القرآن. إِلَّا ذِكْرٌ
لِلْعَالَمِينَ لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ الله رَبُّ الْعَالَمِينَ
.
د. يا حتي گاهي براي تاييد گفته ديگران آيه‌اي را نقل مي‌کند؛ همچون حکمت 60 که مي‌فرمايد: «المرأة عقرب حلوة اللّبسة» مي‌گويد:
قال بعض الشارحين: المراد باللبسة اللسعة. و قال الشيخ محمد عبده: اللبسة هنا من اللباس سوي ان المرأة تلبس دون العقرب. و هذا القول أقرب الي الآية 187 من سورة البقرة: هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ.
از آنجا که امام در نهج البلاغة به 122 است. آيه از آيات قرآن استناد و استشهاد کرده‌، لذا مغنيه نيز در شرح خود در موارد متعددي از آيات قرآن استفاده کرده است. شمارش اين آيات به همراه آياتي که حضرت در گفتار خود به کار برده، حدود نهصد و سي آيه است،که بيشتر آنها مربوط به بخش خطبه‌ها و پس از آن به حکمت‌ها و در آخر، شامل نامه‌هاست.

3. شرح، تنها با استفاده از آيه ۱

مؤلف گاهي به جاي شرح کلمات امام، فقط با استشهاد به آيات جملات امام را شرح مي‌کند. گر چه اين مورد عموميت ندارد، ولي به هر جهت نمود آن در شرح ايشان کم نيست؛ نمونه:
در شرح اين جمله امام که مي‌فرمايد: «فصار مثابة لمنتجع أسفارهم» مي‌نويسد:
إشارة الي قوله تعالي في الآية 125 من سورة البقرة: وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْناً. و منتجع إشارة الي المنافع التي ذكرها سبحانه في الآية 28 من سورة الحج: لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ. ۲
و يا اين عبارت «تهوي اليهم ثمار الأفئدة» که وي مي‌گويد:
إشارة الي الآية 37 من سورة ابراهيم: رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتي بِوَادٍ.

1.اين گزاره را مي‌توان جزء مورد قبلي برشمرد، ولي به اين دليل در گزاره اي مجزا مطرح کرديم که اين مورد، در شرح ايشان نمود کمي ندارد و در بي شمار مواردي استفاده شده است.

2.همان، ج ۳، ص۱۳۰.

صفحه از 131