ب. استفاده از مباحث فلسفي و منطقي
شيخ محمد جواد مغنيه در شرح خود از گفتههاي فيلسوفان نيز بهره گرفته است. البته بايد گفت که اين بهرهگيري با توجه به بحث مورد نظر است. به علاوه، در برخي موارد اقوال فلاسفه را به نقد کشيده و در صدد است تا با گفتار امام نظر آنان را رد کند. اضافه بر اين، اين چنين مباحث در خطبههاي توحيدي، بويژه خطبه اول ـ که سراسر بحثهاي توحيدي است ـ بيشتر به چشم ميآيد؛ براي نمونه ميتوان به اين عبارت توجه نمود که مينويسد:
أما أقوال الفلاسفة و أدلتهم في مسألة العلم بالكليات دون الجزئيات أو العلم بهما معاً فهو تكثير كلام لا يهتدي به أحد في حياته العملية، و لا يحل مشكلة من مشكلاته . ۱
گفتني است در موارد متعددي از اصطلاحات فلسفي، همچون واجب الوجود ۲ ، ممکن الوجود ۳ ، و از اصطلاحات منطقي، همانند تناقض ۴ ، قياس ۵ و ... ياد کرده و آنها را توضيح و بسط نموده است.
ج. به کارگيري مباحث کلامي
گر چه شيخ محمد جواد مغنيه در مباحث کلامي و يا فلسفي، بسيار مسلط، متبحر و پر اطلاع است و تأييد اين گفته کتب مکتوب ايشان، از جمله الله و العقل، معالم الفلسفة الاسلامية، فلسفة المبدأ و المعاد و حتي کتبي همچون مع الشيعة الامامية و يا امامة علي و العقل و... ۶ است، ولي اين نکته در شرح ايشان نمود کمتري دارد؛ به طوري که وي در شرح خطبه اول ـ که ميتوان گفت مباحث ابتدايي آن کارآمدترين و بحثانگيزترين مباحث فلسفي کلامينهجالبلاغة است ـ پس از اندک توضيحي خواننده را به کتاب کلامي خود، يعني فلسفة التوحيد و الولاية ارجاع ميدهد. ناگفته نماند، نه اين که از مباحث کلامي سخن نگويد که در بعضي موارد به طور کامل سخن گفته، ولي در برخي موارد ديگر که بحث توضيح بيشتري ميطلبد، در صدد شده خواننده را به کتاب خود ارجاع دهد.
د. استفاده از آموزههاي صوفي و عرفاني
گر چه اين مورد از حجم کمتري برخوردار است، ولي به هر حال شيخ مغنيه سعي کرده اقوال صوفيان را در شرح خود به نقد بکشد؛ چرا که هر جا يکي از اقوال صوفيان را نقل ميکند و در ادامه، برداشت خود را با نقد اقوال آنها بيان ميدارد؛ نمونه:
1.همان، ج ۱، ص ۴۲۳.
2.همان، ج ۳، ص ۵۴.
3.همان، ج ۱، ص۲۲.
4.همان، ج ۱، ص۲۸۰.
5.همان، ج ۴، ۴۴۱ ـ ۴۴۲. البته در اين مورد اين نکته را بايد متذکر شد که مغنيه در اين باره قياس را هم از لحاظ منطقي و هم از لحاظ اصولي بحث کرده است؛ چرا که سخن بيشتر بر سر استعمال رأي و قياس کردن براي حکم دادن است. در جايي ديگر مينويسد: و تكلمنا عن القياس بنحو من التفصيل في كتاب من هنا و هناك، و عند تفسير الآية ۵۹ من سورة النساء في الكاشف (في ظلال نهج البلاغة، ج ۱ ص ۴۴۱).
6.الشيعة و الحاکمون، ص۲۱ ـ ۲۲.