چون عقد گهر كه رشته آن گسيخته، به پراكندگي افكندهاند. ۱
شرايط جواز تقطيع
حديثپژوهان براي جواز تقطيع حديث، شرايطي ذکر نمودهاند: ۲
الف. تقطيع از ناحيه كسي صادر شود كه به اسلوب سخن آگاهي داشته و صلاحيت علمي براي اين كار را دارا باشد.
ب. تقطيع کننده اهل تقوا و ورع باشد. با اين شرط، تسامح وي در تقطيع منتفي ميشود. ۳
ج. روايت داراي احكام مختلف يا شامل موضوعات متنوع و مستقل از هم باشد.
خطيب بغدادي مينويسد: اگر متني شامل دو حكم باشد، به منزله احاديث منفصل بوده و جايز است به صورت تقطيع نقل شود و عده اي از پيشوايان حديث چنين ميکردند. ۴
د. تقطيع در انتقال مقاصد حديث تأثير نگذارد. اگر تقطيع مخلّ به معنا باشد؛ مانند حذف شرط، استثنا و غايت، عدم جواز آن مورد اتفاق است. در خصوص اين شرط از محمد بن مسلم وارد شده است كه ميگويد:
به امام صادق عليه السلام عرض كردم:أسْمَعُ الحَديثَ منکَ فأزيدُ و أنْقُصُ. قالَ: إن كنتَ تُريدُ مَعانِيهُ فلا بأسَ؛۵
حديثي را از شما ميشنوم و آن را كم و زياد ميکنم. فرمود: اگر معاني آن را برساني، اشكالي ندارد.
بديهي است تقطيعي که با اين شرايط، صورت نپذيرد، تقطيع نادرستي خواهد بود که مانعي بر سر راه فهم صحيح روايات ميشود و آثار و پيامدهاي بدي به دنبال خواهد داشت. گذشته از اين که نقل کامل حديث نسبت به تقطيع آن، در موارد بسياري بهتر به نظر ميرسد؛ ۶ ولي از آنجا كه درروايات طولاني از موضوعات گوناگوني سخن به ميان آمده، تدوين دقيق موضوعي روايات، ميطلبد تقطيع با رعايت شرايط آن، به گونهاي که نـقـل مستقل جـمـلههـاي آن آسيبي به معنا نرساند، امر راجحي باشد. بنا بر اين، گاهي تقطيع حديث گاه لازم است و بجا و گاهي هم نادرست است و از آسيبها و موانع فهم صحيح حديث شمرده ميشود.
1.نهج الفصاحة، ص۸۰۵. براي نمونه اين خطبه، خطبه: «ما لي أري حبّ الدّنيا قد عذب علي كثير من النّاس » را ـ كه تقطيع شده اما وحدت آن نيز محفوظ مانده ـ ببينيد كه تقريباً همه عبارات و فقرات آن را در كتابهاي حديث و هم در مجموعه ما ميتوان يافت و نيز خطبهاي که پيش از جنگ احد (همان، ص۸۱۳) و يا خطبهاي که در سفر تبوک در جمع اصحاب (همان، ص۸۲۲) ادا فرمود، تقريباً همه فقرات آن مستقل است و غالباً در متون حديث تقطيع شده است.
2.الرعاية في علم الدراية، ص۳۱۸؛ وصول الاخيار، ص۱۵۴؛ نهاية الدراية، ص۴۹۰ - ۴۹۱؛ مقباس الهداية، ج۳، ص۲۵۶؛ دراية الحديث، ص ۱۵۸؛ أضواء علي السنة المحمدية، ص۱۱۰.
3.مصباح الأصول، ج۲، ص۱۲۱.
4.الكفاية في علم الدراية، ص۲۲۷.
5.الكافي، ج۱، ص۵۱، ح۲؛ بحار الأنوار، ج۲، ص۱۶۱.
6.از ابن حنبل نقل شده كه گفته است: سزاوار است كه حديث را تقطيع نكنند. (تدريب الراوي، ص۳۱۶؛ الكفاية في علم الدراية، ص۱۹۰).