بررسی آسيب تقطيع نادرست در روايات - صفحه 150

عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيلِ، عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام فِي قَوْلِ الله ـ تَبَارَک اسْمُهُ ـ إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً: قال: يعْنِي مَفْرُوضاً وَ لَيسَ يعْنِي وَقْتَ فَوْتِهَا إِذَا جَازَ ذَلِکَ الْوَقْتُ ثُمَّ صَلَّاهَا لَمْ تَكُنْ صَلَاتُهُ هَذِهِ مُؤَدَّاةً، وَ لَوْ كَانَ ذَلِکَ لَهَلَکَ سُلَيمَانُ بْنُ دَاوُدَ عليهما السلام حِينَ صَلَّاهَا لِغَيرِ وَقْتِهَا، وَ لَكِنَّهُ مَتَي مَا ذَكَرَهَا صَلَّاهَا، قَالَ: ثُمَّ قَالَ: وَ مَتَي اسْتَيقَنْتَ أَوْ شَكَكْتَ فِي وَقْتِهَا أَنَّکَ لَمْ تُصَلِّهَا: أَوْ فِي وَقْتِ فَوْتِهَا أَنَّکَ لَمْ تُصَلِّهَا صَلَّيتَهَا، فَإِنْ شَكَكْتَ بَعْدَ مَا خَرَجَ وَقْتُ الْفَوْتِ، فَقَدْ دَخَلَ حَائِلٌ، فَلَا إِعَادَةَ عَلَيکَ مِنْ شَکٍّ حَتَّي تَسْتَيقِنَ، فَإِنِ اسْتَيقَنْتَ فَعَلَيکَ أَنْ تُصَلِّيهَا فِي أَي حَالٍ كُنْتَ؛ 1 از زراره و فضيل نقل شده که از امام باقر عليه السلام در باره معناي اين کلام خداي ـ عزّ و جلّ ـ پرسيديم: إِنَّ الصَّلَوةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَاباً مَوْقُوتاً. 2 آن حضرت فرمود: يعني نوشته‌اي است واجب، و منظور از موقوت، وقت فوت آن نيست كه اگر از آن وقت مقرّر بگذرد، سپس آن را بجا آورد، اين نمازش ادايي نباشد (و قضا شود). اگر چنين ‌ بود حتماً بايد حضرت سليمان بن داود عليهما السلام هلاک مي‌شد؛ چون نمازش را در غير وقت فضيلت آن بجا آورد؛ ليكن چنين نيست، بلكه او هر گاه به يادش آمد، آن را بجا آورد. راوي گفت: پس از آن، امام عليه السلام فرمود: هر گاه در وقت (فضيلتِ) نماز، يقين و يا شک کردي که نماز خوانده‌اي و يا در وقت فوت (فضيلت) نماز چنين شد، نمازت را بخوان و اگر شک تو بعد از خروج وقت فوت (فضيلت نماز ظهر و دخول در وقت فضيلت نماز عصر) بود، مانع و فاصله‌اي وارد شده است. بنا بر اين به خاطر شک، اعاده نماز بر تو لازم نيست، مگر يقين کني (که نماز نخوانده‌اي). پس اگر يقين کردي، در هر حالي که باشي، واجب است نماز را بجا آوري.
2. از حضرت علي عليه السلام نقل شده است: «الْأُمُورُ أَشْبَاهٌ». 3به راستي مقصود اين حديث ـ که در غررالحکم آمده ـ چيست؟ کارها شبيه هم‌ هستند، يعني چه؟ آيا خوردن، شبيه خوابيدن است و خوابيدن، شبيه مطالعه کردن؟ دستيابي به فهم صحيح حديث، با توجه به صدر و ذيل حديث ميسّر مي‌گردد. اصل آن در نامه 31 نهج البلاغه در وصيت حضرت علي عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام آمده است:
اسْتَدِلَّ عَلَي مَا لَمْ يكُنْ بِمَا قَدْ كَانَ، فَإِنَّ الْأُمُورَ أَشْبَاهٌ، وَ لَا تَكُونَنَّ مِمَّنْ لَا تَنْفَعُهُ الْعِظَةُ، إِلَّا إِذَا بَالَغْتَ فِي إِيلَامِهِ، فَإِنَّ الْعَاقِلَ يتَّعِظُ بِالْآدَابِ وَ الْبَهَائِمَ لَا تَتَّعِظُ إِلَّا بِالضَّرْبِ. 4 براي آنچه نبوده، به آنچه بوده است، استدلال کن که کارها شبيه وهمانندند و از آنان مباش که پند و اندرز سودشان ندهد، جز با تکرار زياد؛ زيرا خردمند به ادب

1.الكافي، ج۳، ص۲۹۵، ح۱۰، بَابُ مَنْ نَامَ عَنِ الصَّلَاةِ أَوْ سَهَا عَنْهَا؛ من لا يحضره الفقيه، ج ۱، ص۲۰۲، باب فرض الصلاة.

2.سوره نساء، آيه ۱۰۳: همانا نماز بر مؤمنان نوشته معين و لازم است.

3.غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۴۴، ح۱۰۱۳۶.

4.نهج البلاغة، ص۴۰۴؛ بحار الأنوار، ج ۶۸، ص۳۲۸، باب ۸۰ (التفكر و الاعتبار و الاتعاظ بالعبر؛ كشف المحجة لثمرة المهجة)، ص۲۳۳، فصل۱۵۴، وصية الإمام علي عليه السلام لولده الإمام الحسن عليه السلام.

صفحه از 154