براساس ظاهر روايتى از الكافي، براى خداوند دو علم متصور مى شود: يكى علم مكنون و مخزون است كه كسى را به آن راه نيست و ديگرى علمى كه خداوند، ملائكه، انبيا و ائمه اطهار عليهم السلام را از آن بى نصيب نگذاشته است.
آيا اين دو علم، هر دو عين ذات هستند يا غير ذات و يا تفصيلى وجود دارد؟ و آيا اين علوم حادث هستند و يا قديم، مباحثى است كه در اين رساله مورد دقت واقع شده است.
مؤلف در مقام توضيح روايت، ضمن استشهاد به آيات و روايات، از مباحث كلامى نيز بهره گرفته است.