مقام رقبه درآورده ، شقوق مسأله را با معنى بَدا معجّلاً مختصراً ، بطور وضوح ، به لسان فارسى كه به طباع طلّاب مأنوس تر است بنويسيد ، تا رفع شبهه از بعضى كه بى غرض اند شده باشد ، فديتك عَجّل ، فالقلوبُ مريضة ، وليس إلهاً إلّاك يا خيرَ مُنتهى .
الجواب : شكّى نيست در اينكه بين اثنينيّت و احديّت صرفه بحته بونيست بعيد و تناقضى است شديد و قدماى متعدّده فرضى است باطل و تكثّر در ذات احديّت توهمّى است زايل .
پس علمين مذكورين در حديث ، با لحاظ اثنينيّت عين ذات احديّت نتواند بود و اراده وحدت ، مخالف است با ظاهر و منافى است در اين مقام با مراد امام عليه السلام و أحدُ الفَردين علمين مذكورين ، كه حضرت ملك علّام تعليم فرموده است آن را به ملائكه كرام و انبياى عظام ـ عليهم الصلاة والسلام ـ عين ذات احديّت نتواند بود ؛ زيرا كه ادراك ذات ممتنع و طلب معرفتش غير متوقّع است و حضرت واجب الوجود ، ذات اقدس خود را معلوم احدى نستايد فرمود و كسى راه به ذات اقدس او نتواند برد ، چنانكه ابن أبى الحديد گفته :
تاللّه لا موسى و لا عيسىالمسيح و لامحمد
عرفوا و لا جبرئيل و هوإلى محلّ القدس يصعد۱
و در حديث ديگر در خصوص اين فرد از دو علم مى فرمايد : «إنّه سيكون».
و نسبت استقبال به ذات ذو الجلال توهّمى است بى مجال و لغوى است در مقال ، جَلّ عَن ذلك مَقامُ وليِّ المَلِكِ المُتَعال و تا حال احدى نگفته كه : علوم انبيا و ملائكه ، يا معلومات ايشان ، عين ذات حقّ جلّ و عَلا است .
و ايضاً فرد ديگر از آن دو علم كه مكنون و مخزون است ، عين ذات اقدس نمى تواند بود ؛ لعلّه اينكه مى فرمايد : «وَ مِنْ ذلكَ يَكُونُ البَداءُ» و معنى بَدا در كلام امام
1.شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد ، ج ۱۳ ، ص ۵۰ .