از حضرت امام رضا عليه السلام روايتى كه مستفاد مى شود از آن و آن اين است كه :
مشيّت قصد فعل يا ترك است ، به حيثيّتى كه نسبتش مساوى باشد و اراده ، تعلّق گرفتن قصد است به فعل يا ترك به خصوص ۱ .
[اختيار]
و امّا اختيار ، پس آن ، ترجيح دادن فعل يا ترك است بر آن ديگر ، پس اختيار متوسّط باشد ميان مشيّت و اراده ؛ زيرا كه اوّل قصد به فعل يا ترك مى شود ، بعد از آن ترجيح أحدهما و بعد از آن عزم بر آن .
و چون اراده به اين معنى كه مذكور شد حقيقت آن از براى جناب اقدس الهى محال است ، پس بايد مراد معنى مجازى باشد ، پس از اينجاست كه متكلّمين اماميّه [گفته اند] كه اراده الهى همان علم به اصلح است و بعد از آن ديگر چيزى نيست به غير احداث و ايجاد ، پس ذات مقدّس او بصفاته الكماليّة الذاتيّة كافى است در حصول حوادث بدون حدوث امرى در ذات او ، پس ايجاد در اين وقت كه مصلحت است ، قايم مقام آن عوارضى است كه مقارن حصول آن حاصل مى شود در انسان .
و از اينجاست كه محدّثين اماميّه گفته اند كه : اراده از صفات فعل الهى است .
و الحاصل ، حقّ تعالى به عين ذات خود ، وجود هر خير و نفع را مى خواهد و وجود هيچ شرّ را نمى خواهد و به سبب تفاوت خير و شرّ نسبت به احوال و اوقات و خواستن چيزى در وقتى دون وقتى ، تغيّر در ذات او لازم نمى آيد ، مثلاً خلقت زيد امروز خير است و صلاح است و پيش از اين خير نبود و خداى تعالى در ازل مى خواست كه امروز موجود شود ، پس از جهت اينكه افهام قاصره توهّم نكنند كه به سبب تغيّر حال زيد در بودن و نبودن ، تغيّر خواستن و نخواستن الهى لازم مى آيد و همچنين توهّم نكنند كه تأخير در وجود آن ، شايد از راه عجز و انتظار ياورى و عدم قدرت بر آن بوده و به سبب قصور فهم نتوانند درك حقيقت اراده و كراهت كنند ،
1.ن.ك : التوحيد ، ص ۳۳۷ ، ح ۵ .