شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 354

قال : قُلتُ : لم يَزلِ اللّهُ مُريداً؟ قال : إنَّ المريدَ لا يكونَ إلّا مُراد۱معه ، لم يزل [اللّه ]عالماً قادراً ثمّ أراد۲.
كه ظاهر ترجمه آن اين است كه : گفت عاصم كه : گفتم كه : آيا هميشه خدا مريد بوده است و اراده او هميشه و قديم است؟ آن حضرت فرمود كه : اراده كننده نمى باشد به حالى ، مگر حالى كه اراده كرده شده با او باشد ، بلكه خدا هميشه دانا و توانا بوده ، بعد از آن اراده كرد .
و حاصل آن اين است كه علم و قدرت هميشه بسته است به ذات مقدّس او ، بلكه عين او است و بعد از علم و قدرت ، اراده كرده است ؛ به جهت آنكه اراده كه عبارت است از مجموع فكرت و همّت انگيختن و شوق به هم رساندن و زياد شدن شوق به سرحدّى كه عزم كند و باعث شود بر كردن بعد از حصول علم به نفع آن شى ء ، (اين ۳ مجموع من حيث المجموع ، منفكّ نمى شود از مراد ، يعنى فعلى كه مقصود است كردن او و هر گاه خداى تعالى هميشه اراده كننده بود ، يعنى مجموع اين امور از او حاصل مى شد در ازل ، پس لازم مى آيد كه شخصى كه امروز موجود مى شود ، در ازل موجود بوده باشد و قديم باشد و اين خود باطل است .
پس آنچه قديم است و منفكّ از ذات نبود ، علم اوست به آن شى ء و خيريّت آن و اتّصاف آن جناب به اينكه مى تواند شد كه اراده از او صادر شود و مى تواند شد كه نشود كه معنى قدرت است .
پس معلوم شد از اين حديث شريف كه مراد از اراده الهى كه در آيات و اخبار است ، همان جزء اخير معنى اراده است كه آن تعلّق به فعل است و نفس ايجاد است و از صفات فعلى الهى است و مراد از آن چيزى ديگر نيست از اين وسايط حادثه و نه نفس علم با صلح كه متكلّمين گفته اند .

1.ب: المراد.

2.الكافي ، ج ۱ ، ص ۱۰۹ ، ح ۱ ؛ التوحيد ، ص ۱۴۶ ، ح ۱۵ .

3.بين دو پرانتز يعنى از اينجا تا صفحه ۳۸۴ در نسخه «ب» موجود نيست.

صفحه از 396