شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 360

مقدّس او منزّه است كه مشيّت مخلوقه داشته باشد كه زايد بر ذات او باشد . ۱
و بعضى بر اين ايراد كرده اند كه :
اين سخن در غايت سخافت است ؛ زيرا كه مشيّت عباد ، مخلوق خدا نيست ، بلكه از افعال عباد است و همچنين افعال عباد ، مخلوق خدا نيست و تفسير اشيا به افعال عباد هم بسيار ناخوش است و انكار مخلوق بودن مشيّت خدا منشأ انكار احاديث بسيار است كه دلالت دارند بر اينكه اراده و مشيّت ، از صفات فعلند و مخلوقند .
و گمان حقير اين است كه سيّد داماد رحمه الله چون ملاحظه اين معنى كرده كه مخلوق بودن اراده ، به معنى علم به اصلح كه صفت كمال است معنى ندارد ـ على الظاهر ـ و هم چنين مخلوق بودن مشيّت حادثه ؛ زيرا كه مناسب اين است كه بگويند : خدا اراده كرد كه اين كار را بكند ، يا بگويند كه : خدا اين كار را كرد ، نه اينكه خدا خلق كرد اراده كردن خود اين كار را ، پس حديث را بر ظاهر خود نگذاشت و حمل كرد بر خلق مشيّت عباد ، ولكن مراد او ظاهرِ اين نيست تا مستلزم قول به جبر باشد و قول به اينكه افعال عباد مخلوق اله اند به قرينه اى كه گفته است : مراد از حديث اين است كه : خلق كرد مشيّت عباد ، افعال اختياريّه خود را و اگر معتقد اين بود كه خدا خلق اراده عبد مى كند و خلق افعال او مى كند ، پس آن افعال اضطراريّه مى شود نه اختياريّه ، بلكه توجيه مى كنيم كلام او را و مى گوييم كه : مراد او اين است كه خدا خلق كرد مشيّت اختياريّه عباد را ، يعنى اراده بر سبيل اختيار به ايشان عطا كرد كه روى اختيار اراده كنند و فعل را از روى اختيار بكنند و به عبارت اخرى ، خلق كرد عباد را قادِر مريدِ مختار و در اين صورت صحيح است كه بگوييم كه : افعال عباد ، مخلوق اوست ، به اين معنى كه از افعال توليديّه الهى است آن افعال .
پس بنابراين ، اين حديث ردّ است بر كسى كه گمان كند كه افعال عباد ناشى است از

1.ن. ك : التعليقة على الكافي ، ص ۳۷۰ .

صفحه از 396