جاى آن نوشته مى شود كه : عمر او چهل سال است ، يا نوشته مى شود كه : عمر او شصت سال است ؛ و اين به سبب اين است كه مراد از نقش اوّل اين است كه پنجاه سال عمر اوست اگر طاعتى بكند كه باعث طول عمر شود مثل دعا و تصدّق و صله رحم و اگر معصيتى بكند كه موجب نقص عمر شود مثل قطع رحم و ظلم و قسم ناحقّ و امثال آنها و چون آن طاعات از او به عمل آمد ، آن نقش محو مى شود و شصت سال نوشته مى شود و چون اين معاصى و چون آن معاصى به عمل آيد محو مى شود و چهل سال نوشته مى شود و امّا در لوح محفوظ كه مطابق علم ازلى است ، منقوش است آنچه واقعاً خواهد شد ، اگر خدا دانسته كه دعا يا تصدّق يا صله رحم خواهد كرد ، البتّه شصت سال نوشته شده است و اگر دانست كه قطع رحم خواهد كرد ، يا قسم ناحقّ خواهد خورد ، چهل سال نوشته است و در آن تغييرى نيست .
و تشبيه كرده اند اين را به اينكه طبيب حاذقى بلاتشبيه حكم كند كه : زيد نظر به بنيه و مزاج او بايد چهل سال عمر كند و بعد اتّفاق افتاد كه او مقوّيّات بخورد مثل پاد زهر حيوانى و بعضى مَعاجين و طبيب بعد كه ملاحظه كند حكم كند كه : پنجاه سال عمر مى كند ، يا اگر قصدهاى بى موقع بسيار و مسهلات قويّه بخورد كه بنيه را ضعيف كند ، حكم كند كه سى سال عمر مى كند ؛ نمى گويند كه اين طبيب تناقض گفته و همچنين در اين احكام و نقوش الواح كه به امر الهى محو و ثبت مى شود ، تناقضى نيست ؛ چون هر يك از اينها معلّق بر حكمت است كه مقتضى آن است و شايد مراد از بيان وجود اين دو لوح و اصرار ائمّه عليهم السلام در توضيح محو و اثبات و تغيير و تبديل ، بيان كمال قدرت و وسعت قدرت الهيّه است كه در هر وقت هرچه خواهد مى كند ، چنانكه آيه شريفه : «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِى شَأْنٍ»۱ ، دالّ بر آن است و غرض از آن چنانكه جماعتى از محقّقين علماى شيعه اشاره به آن كرده اند ردّ بر يهود است و بعضى از اهل سنّت و بعضى از حكما چون يهود گفته اند كه : حقّ تعالى هر چه كرده است در روز