شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 373

گوييم : امّا اوّلاً كه عقول ما احاطه به حكمت هاى الهى نمى كند و همين كه از خدا و صادقين اولياى او خبر رسيد بايد تصديق كنيم و جدا سؤال كرده نمى شود كه چرا كردى و چرا نكردى .
و امّا ثانياً ، پس مى گوييم : يكى از فوايد آن اين است كه بعد از آنكه ملائكه خبر به انبيا و اوصيا دادند كه چنين و چنان مى شود و اينكه خدا را دو لوح است و محو و اثبات در آن مى شود به واسطه اعمال عباد از تصدّق و صله رحم و دعا و امثال آن ، بندگان خدا راغب مى شوند به اين افعال خير و ترك مى كنند افعال ناخوش را و همين قدر فايده ، فايده اى است كه از اعظم فوايد است و به اين سبب در روايات وارد شده كه : «ما عُبد اللّه به مثل البَداء»۱ ؛ يعنى : چيزى باعث عبادت خدا نمى شود به مثل بَدا .
و اگر كسى بگويد كه : اگر در لوح محفوظ مقدّر است كه آن عمل خير بشود و عمر زياد شود يا به عكس آن ، پس البتّه آن خواهد شد ، ديگر چه فايده است در رغبت كردن عبد به طاعتى كه موجب زيادتى عمر است و اعراض كردن از معصيتى كه باعث نقصان عمر است ؛ زيرا كه اگر مقدّر است در لوح محفوظ و نوشته شده است كه آن كار را خواهد كرد و عمر زياد خواهد شد ، يا ضدّ آن را ترك خواهد كرد و عمر كم خواهد شد ، آنچنان خواهد بود و ثمره آن به عمل مى آيد ، ديگر محتاج به ترغيب نيست و همچنين محتاج به منع نيست ؟!
گوييم : امّا اوّلاً كه آنچه نوشته شده است در لوح محفوظ ، شايد بر اين وجه نوشته شده باشد كه به واسطه ترغيب و رغبت مى كند نه مطلقاً ، چنانكه در عبادات و ساير تكاليف ، كه كردن آنها موقوف به امر و طلب الهى است ، پس از حيثيّتى لوح محو و اثبات تقدّم دارد بر لوح محفوظ ، يعنى چون مكلّف دانست كه به سبب اعمال خير عمر او زياد مى شود و به اين سبب رغبت كرد به فعل خير و به عمل آورد و باعث

1.الكافي ، ج ۱ ، ص ۱۴۶ ، ح ۱ ؛ التوحيد ، ص ۳۳۱ ، ح ۱ ؛ بحارالأنوار ، ج ۴ ، ص ۱۰۷ ، ح ۱۹ (در همه مصادر : «بشيء» بدل «به») .

صفحه از 396