شرح حديث أمر إبليس أن يسجد لآدم. - صفحه 375

مشكّكين و اهل وسواس و فتنه به اين خيالات باطله ، خود را از اين مرحله عُظمى بازدارند و هرچند مى توانيم گفت كه : آن مشكّكين نيز مى تواند شد كه فهميده باشند كه اصل دعا عبادت است و نافع است با قطع نظر از اجابت آن مطلب خاصّ ، پس باز آنها هم بهره از اين جهت دارند ، لكن چون غالب نفوس خلايق ، طالب نفع عاجل است ، وعده آن نفع ، محرّك ايشان مى شود بر اصرار بر آن عمل خير و اهل تشكيك از مرحله اصرار و زيادتى محروم مى مانند ، از اين جهت مخصوصِ اغلب مردم كرديم .
اگر كسى گويد كه : ما بسيار مى بينيم كه نفعى بر اين امور مترتّب نمى شود و دعا و صدقه و غيرهما ، تأثير خود را نمى كند ، پس باز آن لوح را غالباً فايده نخواهد بود ؟!
گوييم : هر چند اين بحث تمام نيست ؛ چون نفى نفع كلّى نمى كند ، لكن از براى اثبات نفع كلّى ما نيز كلّاً مى گوييم كه مطلب تمام شود و آن اين است كه : هر جوابى كه از اشكال در اصل اوامرى كه به دعا و صدقه و مداوا و ساير اسباب ظاهريّه ـ كه وارد شده است ـ ايراد مى شود ، قطع نظر از اينكه خلاف آن در لوح و اثبات نقش شده باشد ، مى توان گفت : همين جا مى توان گفت و حاصل اشكال در اصل آن اوامر اين است كه حقّ تعالى امر به دعا و صدقه و امثال آن كرده و وعده اجابت فرموده و آيات قرآنى و احاديث اهل عصمت در آن فراوان است و با وجود اين مى بينيم كه مكرّر دعا و صدقه به عمل مى آيد در كمال جدّ و جهد و اثرى بر آن مترتّب نمى شود؟!
و مجمل جواب از آن اشكال اين است كه يقيناً آن آيات و اخبار ، همه جا بر ظاهر خود حمل نمى شود و مراد ظاهر آن نيست ؛ زيرا كه در بعضى اوقات آن ترتّب اثر از امور ممتنعه است ، مثلاً هرگاه زيد دعا كرد : خداوندا دختر عمرو را نصيب من كن كه در شب جمعه به خانه من بيايد و ديگر هم دعا كند به همين نهج ، البتّه اين صورت امكان ندارد يك زن از براى دو مرد حلال شود در آنِ واحد و گاه است ده نفر همين دعا مى كنند و همچنين دو عسكر با هم نزاع دارند و هر دو از خداى تعالى فتح مى طلبند و همچنين مواضع بسيار كه استجابت آن مستلزم جمع نقيضين مى شود .

صفحه از 396