كوه و كُتَلِ راه علم و عمل (امريه) - صفحه 433

پنجم : مكابره به مقتضاى بديهه عقل ؛ چه بديهه عقل هر عاقل فارق است ميان حركت اختياريّه و حركت اضطراريّه ، چون افتادن از بام و پائين آمدن از آن به وجود تأثير قدرت و اراده در صورت اوّلى و عدم آن در صورت ثانيه. و جازم است به اين كه: چنانكه انكار وجود قدرت عباد مكابره است ، همچنين انكار تأثير آن نيز مكابره است و اينكه فاضل قوشچى گفته كه : فرق ضرورى راجع است به وجود قدرت و اراده در صورت اوّلى و عدم آن در ثانيه ، نه به تأثير و عدم تأثير ، مكابره در مكابره است.
رعد : اين جماعت به گمان اينكه به شبهه دفع اين ضرورت از خود توانند نمود ، شبهه ها كرده اند در اين مقام :
يكى : آنكه گويند : اگر بندگان در فعل خود مستقلّ باشند ، شريك خدا خواهند بود در ملك او.
و جوابش با قطع نظر از اينكه شبهه در مقابل ضرورت مسموع نيست ، آنكه بندگان به اعتقاد بسيارى ما مستقلّ نيستند ، بلكه وقوع فعل را از بندگان موقوف به اراده خدا نيز مى دانند و به اعتقاد جمعى كه مستقلّند باز كمال استقلال ندارند ، بلكه وقوع فعل را از ايشان موقوف بر عدم منع خدا مى دانند.
و هر يك از اين مذاهب ، بعد از اين سمت تفصيل مى يابد إن شاء اللّه تعالى ، و لكن حقّ جواب آن است كه گوييم : استقلالى كه شرك به خداست استقلال ذاتى است و هر گاه استقلال بندگان از جانب خدا باشد و خدا ايشان را مستقلّ و مالك گردانيده باشد و قادر باشد كه ايشان را باز دارد از افعال ايشان ، شريك او نخواهند بود و از قول به استقلال ايشان شركى رخ نخواهد نمود.
و نه چنان است كه قاضى اشاعره گفته :

الجورُ والشرك عين الاعتزال فلايغررك دعواهم عدلاً وتوحيدا
فقد أشركوا الخلقُ بالخلّاق حيث قضواللعبد أن يجعل المعدوم موجودا۱

1.ن.ك : إحقاق الحق ، ص ۳۱۱. مراد از قاضى، ابو سعيد ، عبد اللّه بن عمر بيضاوى (د۶۸۵ق) است.

صفحه از 536