كوه و كُتَلِ راه علم و عمل (امريه) - صفحه 454

و قدرى از آنها در رساله اسرار اشرار گذشت و لؤلؤ صدف تقوى ـ تغمّده اللّهُ في بِحار أنواره ـ با اينكه دو معنى نازك در شرح اين حديث بيان كرده ، در آخر گفته كه : در اين مقام سخن بسيار نازك مى شود و زياده از اين نمى توان گفت و در اوّل فرموده و مجملى از معانى حقّ اين حديث شريف را براى تو بيان مى كنم تا فريب اهل باطل نخورى و اگر نه عبارت حقّ بسيار است كه موهم معنى باطل مى باشد.
كسى كه قانون شرع و عقل را در دست دارد و انسى به كلام اهل بيت عليهم السلام بهم رسانيده ، معانى اينها را مى فهمد. و در اثناى بيان گفته : و يك معنى ديگر از اين دقيق تر هست كه ذكر مى كنم و از خدا مى طلبم كه در نظر باطل بينان و احولان بى بصيرتان به معنى باطل مشتبه نشود. انتهى.
و اين يك دو بيت شيخ بهاء الدين نيز از اين وادى است و به اين معنى منادى است :
شعر :

اى خدا يك جرعه از روى كرمبر بهايى ريز از جام قدم
تا كند شق پرده پندار راهم بچشم يار بيند يار را
و امّا معنى ديگر كه در اربعين بعد از اشاره به معنى اصحاب قلوب بيان كرده به قولش : هذا مُبالغة في القرب الخ ، كه حاصل معنيش اين است كه : فإذا أحببته أحبّنى كحبّه لحواسّه ؛ پس اين معنى هر چند فسادى ندارد ، ليكن چون در بعضى اخبار به اين عبارت واقع شده است كه : بي يسمع وبي يبصر وبي يمشى وبي ينطق ۱ به اين اعتبار و به اعتبارات ديگر ، اين معنى نبايد مراد باشد.
كتل : اگر به لطف الهى فهميدى معانى حقّ اين حديث را ، مى توانى فهميد كه مقرّبان را به حكم خذ الغايات ودع المبادى از مبادى استغنا حاصل و به مقام تخلّقوا بخلق اللّه و اصل سميعند، نه به آلت سمع بصيرند ، نه به آلت بصر ناطق اند ، نه به آلت نطق كارها كنند ، نه به دست راه ها روند ، نه به پا ؛ چنانكه حضرت امام حسين عليه السلام به يك

1.تفسير فخر رازى ، ج ۲۱ ، ص ۹۰ ؛ بحارالأنوار ، ج ۷ ، ص ۷۸ ، ذيل ح ۳۹.

صفحه از 536