كوه و كُتَلِ راه علم و عمل (امريه) - صفحه 455

تن چندين هزار كس را به قتل رسانيد و حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در يك زمان حاضر بود در چندين مكان ، بلكه الآن كما كان ؛ چه اين غايات بى آلات به فناى ابدانى غير فانى و به بقاى ربّانى جاودانى مى باشد.
و مع ذلك باز رنگ آتش دارد ، امّا اهم اين است آن جوهر علمى كه حضرت زين العابدين عليه السلام فرموده است : و رُبّ جوهر علم لو أبوح به لقيل لي : أنت ممّن تعبد الوَثنانة۱ آن معنى كه صوفيّه فهميده اند ؛ چه اين معنى است كه به ظاهر شرك مى نمايد ، اما معنى نه چنان است و معنى صوفيّه كه به ظاهر و به معنى هر دو وحدت است تاب توهّم شرك ندارد تا كسى به چنان سخنى مشرك و وثنى به نظر آيد ، پس چنانكه حضرت فرمود ، اين جوهر علم گرانبها را از كوچك و اهل شكّ پنهان بدار.

اسرار يقين مگو تو اهل شك رامعنى بزرگ مشنو آن كوچك را
و اينكه ما قدرى افشاى اين سرّ كرديم به جهت آن است كه تا معلوم شود كه اينكه صوفيّه ما صافيّه را قشرى مى گويند و خود را سرّى ، نه چنان است ، بلكه سرّ ما از سرّ ايشان برتر است ، بلكه ايشان را سرّى نيست ؛ چه عمده سرّ ايشان اتّحاد است و فناى از هستى به قرب و دانستى كه قرب سبب مزيد هستى است ، نه موجب اتّحاد و نيستى.
كتل : اگر خدا توفيق دهد مى توانى بدانى به اين معانى غير بيانى كه در كارخانه سبحانى ؛ چه حلواهاى تنتنانى و كنوز بى گمانى و رموز آسمانى مكنون و مخزون است و خواهى دانست كه ريشه معجزات و كرامات از كجا آب مى خورد.
و آنچه صوفيّه در معنى آيات و اخبار مى گويند تمامى ناتمام و تفسير به رأى است ، بلكه مغسول و مرزول و غير مدلول و ذهول اندر ذهول ، بل غير منقول و نامعقول است و كلام خدا و رسول و آل رسول عليهم السلام بر غير آن محمول است.
آرى :

چو تيره شود مرد را روزگارهمه آن كند كش نيايد بكار

1.كتاب الأربعين، ماحوزي ، ص ۳۴۵ ؛ روح المعاني ، ج ۳ ، ص ۱۷۴.

صفحه از 536