كوه و كُتَلِ راه علم و عمل (امريه) - صفحه 475

أهل النّار : «رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَ كُنَّا قَوْمًا ضَآلِّينَ» 1 وقال الشّيطان : «فَبِمَآ أَغْوَيْتَنِى» . 2 فقلت : واللّه ما أقول بقولهم ، ولكن أقول : لا يكون شيء إلّا بما شاء اللّه وأراد وقدرّ وقضا ، فقال : «يا يونس ، تعلم ما المشيّة؟» قلت : لا ، قال : «هي الذكر الأوّل ، فتعلم ما الإرادة؟» قلت : لا ، قال : «هي العزيمة على ما يشاء ، فتعلم ما القدر؟» قلت : لا ، قال : «هي الهندسة ووضع الحدود من البقاء والفناء» ثمّ قال : «والقضاء هي الأحكام وإقامة العين». قال : فاستأذنته قبّل رأسه وقلت : فتحت لي شيئا كنت عنه في غفلة. 3
و از اين قبيل احاديث بسيار است پس جمع ميانه اينها و ميانه آيه به حمل قدر است در آيه بر ثبوت قدر و در قدريّه بر انكار قدر كه منسوب إليه در لفظ قدريّه قدر باشد ، لكن عدما لا وجودا مثل خصى ، پس حفظ كن اين را كه به هر كه برخورده ام به اين برنخورده است و پى به اين نبرده است.

دريا چه قدر آب گهر داشته باشددر ناسفته قطب دايره كمال
مرحوم آقا جمال در رساله فارسيّه گويد كه : احاديث در مذهب فرقه قدريّه و اينكه ايشان مجوس اين امّتند مستفيض است و ممكن است كه ايشان مفوّضه باشند كه بنده را مستقلّ در افعال خود مى دانند ، پس به دو قادر قائل شده اند :
يكى حقّ تعالى قادر بر افعال خود. و يكى بنده قادر بر افعال خود، مانند مجوس كه به دو مبدء قائل شده اند : يزدان كه او را فاعل خيرات مى دانند و اهرمن كه او را فاعل شرور مى دانند و ممكن است كه قدريّه دو فرقه جبريّه ، يعنى جهميّه و اشاعره باشند كه همه افعال را به قدرت خدا مى دانند يا به قدر او به معنى خلق و ايجاد ؛ و تشبيه به مجوس به اعتبار اين باشد ، كه ايشان هر چند به دو مبدأ قائل شده اند ، امّا خيرات و شرور همه را فعل خدا مى دانند مانند مجوس. 4
و احاديث و كلام علماى ما در اين باب مختلف است ، از بعضى ظاهر مى شود كه

1.بقره (۲) : ۱۸۹.

2.فهرست نسخ الكتب الخطّية في المكتبة المركزيّة بجامعة طهران : ج۲ ص۱۱۶ .

3.الرَّوْقان : تثنية الرَّوْق ؛ وهو القَرْن ، وأراد بها هاهنا الحربَ الشديدة وقيل : الداهية (النهاية : ج۲ ص۲۷۹) .

4.گوهر مراد ، ص ۳۲۰ ـ ۳۲۲

صفحه از 536