كوه و كُتَلِ راه علم و عمل (امريه) - صفحه 500

چند [كه] محتشم گفته است ليكن نسبت به فلك ، نه نسبت به خدا ، هر چند نسبت به فلك هم بى جاست مگر بر وجه تفجّع و حسرت.
شعر :

خوش نغمه بلبلان چمن را چه شد كه زاغبر شاخ گل نشسته و فرياد مى كند
و امّا تفصيل دوم ؛ زيرا كه مبنى است بر بودن ايجاب مسبوق به اختيار و مفارق و اختيار و اين اشتباهى است عظيم ناشى از اشتباه در مفهوم قدرت و لهذا در مقام اثبات قدرت بر ترك فعل بعد از وجوب ؛ دفعا للاعتراض الاوّل به قدرت بر ترك قبل از وجوب چسبيده و «قادر بود» را به جاى «قادر هست» ذكر كرده ، با اينكه از مفهوم قدرت چنانكه قدرت قبلى مى رسد ، قدرت بعدى نيز مى رسد و اين عمده است در دفع اعتراض ؛ زيرا كه منشأ اعتراض ما بعد وجوب است نه ماقبل وجوب و بالجمله اين تفصيل ـ بلكه هم آن تفصيل ، بل كلّ ما قيل من هذا القبيل ـ مبنى است بر اشتباه در مفهوم قدرت و بطلان آن بنابر بطلان مبنىٌّ عليه ظاهر است و دو وجه ديگر نيز در بطلان دارم، مجموع در فصل اوّل مفصّل.

تتمه

فرق ميان اين دو تفصيل آنكه ، اوّل مبنىّ است بر فاعليّت خدا ، لكن به اعداد يا شرطيّت اراده بنده و دوم مبنىّ است بر فاعليّت بنده ، و لكن به اعداد شى ء مذكور يا به شرطيّت وى.
و ايضا بناى تفصيل اوّل بر آن است كه خلق عاصى به وجهى شرّ باشد و به وجهى خير و به آن وجهى كه شرّ است مجعول بالذات نباشد ، بلكه مجعول بالعرض باشد و معلوم است كه ترك جعل بالعرض ممكن نيست مگر به ترك جعل بالذات و جعل بالذات چون از لوازم وجود كاينات است ، هر آينه ترك كاينات ، مستلزم ترك نظام كلّ كه خير محض است و ترك خير محض به غايت كثير ، اكثر قبحا باشد از ارتكاب شرور اضافيّه به غايت قليل ؛ و ارتكاب اقلّ قبيحين ، هر گاه از هر دو گريز نباشد قبيح نيست.

صفحه از 536