شرح حديث «ستّة أشياء ليس للعباد فيها صنع» - صفحه 564

به نظر مترتّب نمى شد و از آن آيات غرضى حاصل نمى گشت و علمى ديگر بر آن مترتّب نمى شود ۱ ، تا توان گفتن كه فايده نظر در آن آيات اين است كه آن علم حاصل شود .
و اگر گويند كه : نظر در آن آيات ، افاده معرفت مى كند بى اينكه احتياج به استدلال افتد و تأمّلى و فكرى در آن بايد كرد ، گوييم كه : حال خالى از اين نيست كه آدمى بر آن نظر مجبور است و بى اختيار نظرش بر آن دلايل و آثار مى افتد و اضطرارا او را علم حاصل مى شود و يا اينكه او را اختيارى در نظر هست و مى تواند كه نظر در ۲ آن آثار نكند و اعراض از تأمّل در آن بدايع دلايل و بواهر براهين نمايد ، اگر واقع چنان باشد كه آدمى بر نظر مجبور باشد ، و نظر اضطراراً به معرفت كشد ، پس تنبيه بر آن دلايل و به ياد مردمان ۳ دادن كه فلان چيز دليل است و فرمان دادن كه نظر در آن دلايل كنيد ، فايده نخواهد داشت ؛ چرا كه نظر در آن دلايل ، بى اختيار واقع مى شود و نتيجه مطلوبه نيز ضرورتا بر او مترتّب مى شود ، خواهد داند كه آن چيزها دليل مى تواند شد ، خواه نداند و اگر واقع چنان باشد كه آدمى را اختيار در آن نظر باشد و تواند كه در آنها نظر نكند ، پس آدمى را صنعى و تأثيرى در معرفت ـ كه ثمره آن نظر است ـ خواهد بود و چنين امرى قابل تكليف هست .
و آن جماعت كه معارف را ضرورى مى دانند ، مطلب ايشان اين است كه او متعلّق تكليف نباشد و بعضى از اخبار را بر او تنزيل مى كنند و در اخبار بسيار واقع شده كه خداى تعالى دلالت بر وجود و صفات خود به احوال خلق كرده و در خطب امير المؤمنين عليه السلام از اين قبيل بسيار است و در الكافي روايت كرده از هشام كه :
زنديقى از حضرت صادق عليه السلام پرسيد كه : فما الدّليل عليه؟ فقال أبوعبداللّه عليه السلام : «وجود الأفاعيل دلّت على أنّ صانعها صَنَعَها ؛ ألاترى أنّك إذا نظرتَ إلى بناءٍ مُشيَّد مَبنيّ علمتَ أنّ له بانياً ، و إن كنتَ لم تر الباني و لم تُشاهده» ۴ .

1.الف : - «و از آن آيات غرضى حاصل نمى گشت ـ إلى ـ مترتّب نمى شود» .

2.ب : به .

3.ب : مردم .

4.الكافي ، ج ۱ ، ص ۸۰ ، ح ۵ ؛ التوحيد ، ص ۲۴۳ ، ح ۱ ؛ الاحتجاج ، ج ۲ ، ص ۳۳۱ .

صفحه از 570