شرح حديث «ستّة أشياء ليس للعباد فيها صنع» - صفحه 567

وليكن معرفت ، اسباب و شرايط بسيار دارد و پيش از حصول آن اسباب و شرايط ، تكليف به آن شده و پاره اى از آنها اختيارى نيست و تكليف نسبت به آنها مشروط است ، يعنى مانند تحصيل زاد و راحله نسبت به حجّ بيت اللّه الحرام ؛ و پاره اى اختيارى است و تكليف قياس به آنها مطلق است ، يعنى مانند قطع راه قياس به حجّ .
و مكلّف گاه هست كه خود به اينها خلل مى رساند و بنابر اينكه خود آن خلل را احداث كرده ، معذور نمى باشد و اگر قدرت تامّ كه ديگر موقوف عليه نمانده باشد مى داشت ، مانند آب خوردن در وقتى كه كوزه در دست داشته باشد ، هر آينه كسى كه اخلال به تحصيل آن نمى كرد ، مگر نادرى از اشقيا كه معاند باشند.
و در بعضى از روايات واقع شده كه : «خدا بر معرفت ثواب مى دهد از روى تفضّل ، همچنان كه معرفت را از روى تفضّل مى دهد» ۱ و ظاهر اين است كه بناى اين حديث بر آن باشد كه افعال مكلّفين موجب استحقاق عقلى ثواب نمى شود ، بلكه ثواب وعده اى است كه خدا از روى تفضّل براى عباد مقرّر كرده ، نه از روى وجوب عقلى ، چنانكه جمعى از اصحاب ما قايل شده اند .
و خلاصه اينكه چون اكثر مقدّمات و اسباب معرفت از مواهب خداست و صنع و تأثير عبد درو ۲ كم است و آن قدر نيست كه به سبب آن ثوابى بر خدا واجب شود ، پس ثوابى كه خدا وعده كرده است محض تفضّل خواهد بود و اگر به فرض ، آن تأثيرى كه عبد در معرفت دارد ، موجب عوضى باشد ، نعمت هاى الهى كه غير از ثواب آخرت در دنيا به عبد داده ، همان در مكافات كافى است و عقل به وجوب خصوص ثواب حكم نمى كند.

[فصل دوم : رضا و غضب]

و امّا رضا و غضب ، پس ظاهر است كه خشنود شدن به چيزى و خشمناك شدن ، اكثر اوقات به اختيار آدمى نيست و گاه هست كه آدمى تفكّر در امورى چند مى كند

1.ن.ك : تأويل الآيات ، ص ۲۲۷ ؛ روضة الواعظين ، ج ۲ ، ص ۲۹۹ .

2.ب : در آن .

صفحه از 570