كشف الكنوز في الاستكشاف عن الرموز - صفحه 43

الجميع ما انتقص من مُلكي مثل عُضو ذرّة .
مى فرمايند : پس اگر اهل و اشخاص آسمان ها و اهل زمين آرزو كنند و بخواهند جميع ايشان حوائج خودشان را ، پس ببخشم به هر يكشان مثل آنچه طلب كرده اند مجموع ايشان ، كم نخواهد شد از مملكت من مثل مقدار عضو ذرّه اى از ذرّات .
و چگونه كم مى شود به بذل و بخشش ملكى و حال آنكه من قيّم و نگهبان و آفريننده او باشم؟! و از اينجا است كه در ادعيه مأثوره مذكور است : يا من لا يزيدُه كثرةُ العطاء إلّا كرما وجودا ۱ .
و سرّ اين را از ما تقدّم استنباط مى توان نمود ؛ چه مذكور شده كه او در غايت بساطت و صرافت سذاجت ، داراى هر كمال متصوّر و ملحوظ و واجد هر اثر و وجود است ـ عَلى نَهج أعلى و أشرف ـ و فعل شى ء ، عكس آن شى ء است و از كثرت عكس ها ، نقصانى در عاكس لازم نمى آيد ، چنانكه اگر بتوان مراياى غير متناهيه را در مقابل شخصى نگهداشت ، در همه اينها از او عكسى ظاهر مى شود بدون اينكه چيزى از او بكاهد و اظهار عكس در همه مرايا ، مثل اظهار عكس در يكى از اينها است ۲ و جميع اين عكس ها را اگر بر شخص بيفزاييم ، چيزى بر جسمش نمى افزايد ، نه طولاً و نه عرضاً و نه عمقاً ، و لا سواداً و لا بياضاً .
و بالجملة زيادتى در عاكس نخواهد شد نه در جوهر و نه در عرض و آفرينش و اعطاى وجود از حضرت ، بى چون بر اشيا بدين منوال است ؛ خداى تعالى را هر چند مثل نيست ، امّا مثال هست ۳ و استفهام در همه اين عبارات انكارى است به نكته اى كه گذشته است .

1.الكافي ، ج ۳ ، ص ۳۲۸ ، ح ۲۵ ؛ مصباح المتهجّد ، ص ۱۱۲ و ص ۵۷۷ ؛ فلاح السائل ، ص ۲۵۶ ؛ مفتاح الفلاح ، ص ۲۶۷ .

2.در حاشيه نسخه : صد هزار آيينه دارد دلبر مه روى منرو به هر آيينه كار و جان در او آيد پديد

3.در حاشيه نسخه : «فَلَا تَضْرِبُوا للّه الْأَمْثَالَ» و «للّه الْمَثَلُ الْأَعْلَى» . [نحل (۱۶) : ۷۴ و ۶۰]

صفحه از 44