اشکال سوم
الفاظ مدح ذکر شده در اين آيه، با لفظ عموم الَّذِينَ آمَنُوا، الَّذِينَ يقِيمُونَ الصَّلاةَ است، در حالي که اگر اين آيه در شأن امير مؤمنان نازل شده باشد بايد به صورت مفرد ذکر ميشد (روح المعاني في تفسير القرآن العظيم: ج3 ص335).
اشکال چهارم
«ولايت»، داراي معاني متعددي است که از جمله آنها ميتوان به داشتن حقّ تصرّف در امور غير، نصرت، محبّت و... اشاره نمود. از ميان اين معاني «نصرت» و «محبّت» در اين آيه، با سياق آيات قبل و بعد از آيه (55 سوره مائده)، تطابق بيشتري دارد؛ زيرا در آيات قبل، در باره دوستي نکردن با يهود و نصارا بحث شده است و وجهي ندارد که بگوييم در آن آيات نيز ولايت به معناي متصرّف در امور است؛ زيرا در ميان مسلمانان در آن زمان، کسي به فکر اين که از يهوديان و يا نصارا کسي را متولّي امور مسلمانان نمايد، نبود و تنها چيزي که مطرح بود، رابطه داشتن و دوستي نمودن با آنهاست. بعد از اين آيه هم باز ميبينيم که از دوستي با برخي از يهوديان و مسيحياني که دين مسلمانان را به تمسخر گرفتهاند، نهي شده است. بنا بر اين متناسب با سياق مجموع آيات، به اين نتيجه ميتوان رسيد که در اين آيه هم معناي ولايت، متناسب با آيات ديگر است و از طرفي هم نميتوان گفت که هر دو معنا با هم مقصود نظر بوده است؛ زيرا در مباحث اصولي، اين موضوع به طور مفصّل بررسي شده است که استعمال لفظ در بيش از معناي واحد، صحيح نيست (همان: ص334 ـ 335).
اشکال پنجم
اگر اين آيه، دلالتي بر امامت امير مؤمنان بود، خود ايشان به آن آگاهتر بودند و از اين دلالت در مقابل مخالفانشان استفاده مينمودند، همچنان که به آيات مباهله و واقعه غدير در شوراي شش نفرهاي که عمر تشکيل داده بود، در مقابل ديگران احتجاج نمودند؛ ولي چنين گزارشي در مورد اين آيه، نقل نگرديده است (مفاتيح الغيب: ج12 ص385).
اشکال ششم
اگر بنا به فرض هم بپذيرييم که اين آيه، دلالت بر امامت امير مؤمنان دارد، باز هم نميتوان امامت بلا فصل و انحصاري ايشان را از اين آيه به دست آورد؛ زيرا اگر بخواهيم امامت را انحصاري آن جناب بدانيم، در آن صورت، چگونه شيعيان ميتوانند امامت ديگر ائمّه اثني عشر را اثبات نمايند؟ ثانياً اگر بگوييم آن حضرت، حق تصرّف در امور مسلمانان را دارند، اين حق تصرّف، در زمان حيات پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نبوده است که خود اين امر علاوه بر اين که با ظاهر آيه ـ که از آن داشتن ولايت در زمان نزول آيه فهميده ميشود ـ منافات دارد، ميتوان از آن چنين هم نتيجه گرفت که بنا بر اين،