آيه «ولايت» از ديدگاه مفسّران - صفحه 7

خداوند متعال براى خود، دو سنخ ولايت در قرآن کريم نشان داده است: ولايت تکوينى و ولايت تشريعي. آن گاه در آيات ديگرى، ولايت تشريعى را به پيامبرخود استناد مى دهد و در آيه مورد بحث، همان را براى امير مؤمنان عليه السلام ثابت مى کند.
در اين آيه، ولايت تشريعى‌اى را که براى خداوند ثابت است، براى پيامبر خدا نيز ثابت مى کند و قيام به تشريع و دعوت به دين و تربيت امّت و حکومت بين آنان و قضاوت در آنان را از شئون و مناصب رسالت وى مى داند و همين امر براي آن دسته از مؤمناني که داراي ويژگى ياد شده در آيه هستند، ثابت مي‌شود ( الميزان: ج6 ص14 ـ 19).
با مطالب ذکر شده، پاسخ دو سؤال ديگر (يعني به چه دليل «ولي» در هر سه شخص به يک معنا به کار رفته است؟ و چرا ولايت به معناي متصرّف در امور مسلمانان، منحصر در اين سه شخص است؟) نيز تا حدودي روشن گشت.
مطلب بعدي‌اى که مفسّران شيعه بايد پاسخگوى آن باشند، اين است که خصوصياتي که در اين آيه براي شخص سوم بيان شده است، فقط با علي بن ابي طالب عليه السلام تطابق دارد. در اين صورت نيز بايد توضيح داده شود که اگر اين ويژگى‌ها، منحصر در يک فرد است، چرا در آيه، از مفرد با صيغه جمع ياد شده است؟
امّا پاسخي که به سؤال اوّل داده‌اند با استناد به رواياتي است که در مورد شأن نزول اين آيه، وارد شده است که در ادامه، به برخي از آن روايات اشاره مي‌شود.

شأن نزول آيه در تفاسير شيعيان

ما اين روايات را به چند دسته تقسيم مي‌کنيم. دسته‌اي از اين روايات، شأن نزول اين آيه را در مورد عبد الله بن سلام و عدّه‌اي ديگر از يهودياني که مسلمان شده بودند، بيان مي‌دارد. اين گروه از روايات، به دو صورت نقل شده‌اند: الف. از امام باقر عليه السلام در باره آيه إِنَّما وَلِيکمُ الله وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا نقل گرديده که فرمودند:
گروهى از يهود ـ که دين اسلام را پذيرفته بودند ـ ، از جمله آنها عبد الله بن سلام و اسد و ثعلبه و ابن يامين و ابن صوريا، حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شده، عرض کردند: يا پيامبر خدا! موسى کليم، يوشع بن نون را وصى خود معرفى کرد. وصى شما کيست؟ و ولى و پيشواى مردم بعد از شما کيست؟ آيه إِنَّما وَلِيکمُ الله وَ رَسُولُهُ... تا آخر، نازل شد. حضرت فرمود: «برويم مسجد». آن گاه فقيرى از مسجد خارج شد. حضرت سؤال فرمود: «آيا به تو کسى صدقه داده است؟».
عرض کرد: بلى. اين خاتم را به من داد. حضرت فرمود: «چه شخصى بود؟». عرض کرد: اين شخص که مشغول نماز است. حضرت تکبير گفته و همه مردم که در مسجد حضور داشتند، تکبير گفتند.

صفحه از 19